سفارش تبلیغ
صبا ویژن

EMOZIONANTE
 
لینک دوستان

سلام گل نازنینم

امسال یه حال و هوای دیگه واسه اومدن بهار دارم. خیلی منتظرشم. دوست دارم زودتر سال جدیدو تحویل بگیرم!!

پارسال واسه سفره هفت سین یه گل سنبل خریده بودیم شنیده بودم اگه پیازشو نگه داریم سال دیگه دوباره سبز می شه. بعد از اینکه خشک شد با همون گلدونش گذاشتمش تو بالکن و تمام سال تو گرما و سرما همونجا بود. خاکش کاملا خشک بود و خبر از پیازی که زیرش پنهان بود نداشتم. کاملا سرد و بی روح...

چند وقت پیش آوردمش تو. بهش آب دادم گذاشتمش بالای هود آشپزخونه که جاش گرم باشه. باورم نمی شد وقتی جوونه اشو دیدم. باز فکر کردم خیلی اتفاق خاصی نمیوفته اما وقتی عطر گل هاش تو خونه پیچید و فضا رو بهاری کرد حس کردم این فقط می تونه معجزه باشه...

از خدایی که روزی خودش این پیازو خلق کرده بود، زنده کردن دوباره اون بعید هم نیست... اما راستش یادم از کِشته ی خویش آمد و هنگام درو...

بهار دقیقا آدمو یاد رستاخیز می ندازه و تعجب می کنم وقتی کسانی رو می بینم که زنده شدن دوباره مرده ها رو باور نمی کنن.

و تعجبم بیشتر می شه وقتی مردمی رو می بینم که از کنار اینهمه معجزه اینقدر راحت و بی اعتنا عبور می کنن...

معجزه یعنی همین امروز صبح که از خواب بیدار شدی... فکر کن... ممکن بود بیدار نشی ولی چون به این اتفاق عادت کردیم نمی بینیمش...

معجزه یعنی همین نفسی که وقتی بعد از اینکه رفت، باز برگشت... ممکن بود برنگرده...

یکی می گفت معجزه یعنی امشب که خوابیدی مثلا علی باشی و فردا هم که بیدار می شی باز علی باشی!!

معجزه یعنی همین من و تویی که از هیچ آفریده شدیم و حالا انگار که همیشه بوده ایم و اینقدر راحت از کنار همه چیز رد می شیم انگار که نه می بینیم و نه می شنویم...

معجزه یعنی تمام ریزش ها و رویش ها...

وقتی می گیم معجزه انگار باید به چشم خودمون ببینیم که سقف آسمون شکافته می شه و یه چیز عجیب غریب که به عمرمون نه دیده و نه شنیده ایم از اون بالا میوفته پایین...

خیلی سطحی نگر شدیم تو پدیده هایی که هرروز کنارمون جریان دارن تفکر که نمی کنیم هیچی لااقل نظری هم نمی ندازیم....

بد نیست آدم یه لیستی از معجزاتی که در طول یک روز از عمرش با چشماش می بینه و با وجودش حس می کنه بنویسه.. شاید بهتر بفهمیم چقدر کوچکیم و شاید یه کم خدا رو بزرگ تر از اون چیزی که تو خیالمون ساختیم بفهمیم و اینقدر تا قد و قواره خودمون پایین نیاریمش...

سال که نو می شه آدم نا خودآگاه توقع داره زندگی چهره جدیدی نشون بده... مثلا همه چیز اتوماتیک وار نو بشه... تلاش هم گاهی می کنیم مثلا دوست داریم خونه هامونو بتکونیم تا حس نو بودن بهمون بده... یا مثلا چیزای جدید می خریم مثل لباس... بلکه نو بشیم!! اما خبری از نو شدن دل هامون نیست... هیچ تکونی به دلامون نمی دیم نکنه یه وقت خدای نکرده آب تو دلمون تکون بخوره... هیچ خبری از پاک کردن اینهمه گرد و غباری که زندگی خواسته نخواسته به دلمون نشونده نیست... (فکر کنم واسه اینه که دلمونو نمی بینیم و چیزی رو که نمی بینیم باور نمی کنیم... البته گاها یه ته اعتقادی به خدایی که نه خودشو می بینیم و نه سعی می کنیم لااقل نشونه هاشو ببینیم داریما ولی خب... بگذریم..)

دنبالشیم خرابی های خونمونو ترمیم کنیم هرچی باشه سال داره نو می شه اما هیچ دنبالش نیستیم که زخمایی که به دلمون نشسته رو هرچی که هست ترمیم کنیم و غم های کهنه رو دور بریزیم و کدورت ها رو پاک کنیم... از امسال تا سال دیگه و سال های دیگه همشو تو این دل کوچیک حمل می کنیم و روز به روزم بارمونو الکی سنگین تر می کنیم.. بعد می گیم چقدر تازگی ها زود خسته می شم...

خیابون ها و فروشگاه ها روز به روز شلوغ تر می شن انگار آیه خرید! نازل شده... مردم تند تند از کنار هم رد می شن و حتی فرصت نگاه کردن به همدیگه رو ندارن تا چه برسه به اینکه به اوضاع و احوال هم نظری بیفکنن! همه عجله داریم فرصت زیادی تا تحویل سال جدید نمونده... قدیما یه دقیقه سکوت به خودمون می دادیم مثلا به احترام فلان کس که فلان چیزو اختراع کرده! یه تنفس دو دقیقه ای این وسط به خودمون بدیم یه کم بقیه رو هم ببینیم...

معجزه می تونه فقط یه عروسک غیر منتظره واسه یه کودک مستحق باشه... یه لباس نو یه جعبه شیرینی یه مشت آجیل... به همین سادگی و به همین مثلا کوچکی... همیشه که نباید معجزه از آسمون بباره... بذار یه بارم از زمین به آسمون بباره چی می شه مگه؟

یه تنفس به خودمون بدیم بلکه چشم دل باز کنیم...

***

امروز رفتیم دور هم حماسه خلق کردیم! انتخابات مجلس بود... گیر داده بودی تو هم انگشت بزنی هی می گم عزیز دلم آخه نمی شه تو خیلی کوچولویی بذار اندازه من بشی اونوقت... مگه زیر بار می رفتی... تازه می خواستی تو برگه نقاشی هم بکشی... آخر سر دادم برگه رو تو بندازی تو صندوق بلکه قانع شی!

بابا حامد ازت عکس انداخته اگه خوب شده بود می ذارمش اینجا حماسه اتو ببینی!!!

خیلی دوستت دارم کوچولوی نازم... خدا حفظت کنه...




[ جمعه 90/12/12 ] [ 7:44 عصر ] [ آگاهی ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 69
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 568231