سفارش تبلیغ
صبا ویژن

EMOZIONANTE
 
لینک دوستان

 

** 6 **

بی اغراق، یکی از بزرگترین همّ و غم های ما زنان، به دست گرفتن زمام امور زندگی است، تا جایی که این امر به فخر فروشی و مباهات هم می انجامد!

مثلا اگر مردی تمام درامدش را به محض دریافت، تقدیم همسرش کند تا مدیریت اقتصادی را به او سپرده باشد، این مرد چیست؟ او یک فرشته است!! اینطور نیست؟! اگر خانه و سایر دارایی ها را هم به نام همسرش کند که دیگر...


اما حقیقت این نیست! اگر زن اندکی از آن همه هوش و استعداد الهی که در وجودش نهادینه شده، بهره گیرد، هرگز زیر بار چنین مسئولیتی نمی رود و اجازه نمی دهد همسرش از جایگاه خود بیرون آمده و تمام بار زندگی را بر دوش زن بگذارد.

به این دلیل است که زمانی که حضرت رسول صلی الله علیه و اله، آنگونه کار و مسئولیت زندگی را میان حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت علی علیه السلام تقسیم فرمودند حضرت زهرا سلام الله علیها نه تنها ناراحت نشدند که چرا بین ما تبعیض صورت گرفته بلکه خوشحال هم شدند که از مسئولیت ها و کارهای مردانه، معاف شده و در نتیجه از آفت ها و آسیب هایش، مصون خواهند ماند.

اسلام، برای تقرب هریک از زوجین، مسیری را با توجه به ساختار خلقتشان، در نظر گرفته است. مسیر تقرب زن، همسرداری است چون این استعداد در وجود او مانند بذری نهادینه شده و در این مسیر است که این بذر شکوفا می شود. مسیر تقرب مرد هم مسیر مدیریت در زندگی مشترک است و مرد از اینکه زمام امور را به دست زن بسپارد، نهی شده است. چرا که این امر برای زن، بنابر ساختار خلقتش، خطرناک و مضر است. لذا اگر در اثر ناآشنایی با این اصل، مرد جایگاه خود را به زن بدهد، اول خود اوست که لطمه می خورد و بعد زن.

در روانشناسی هم این مساله به اثبات رسیده است که اگر مرد، جایگاه و وظایف خود را به همسرش بسپارد نه تنها لطفی به او نکرده بلکه به هردویشان ظلم کرده است چرا که چنین مردی عزت نفس و اقتدارش را از دست داده و دیگر مسئولیت پذیر نخواهد بود. در واقع چنین مردی دیگر «مرد» نیست. و مردی که مرد نیست پس چیست؟!

لذا زنی که می خواهد کامل شود، وقتی ببیند شوهرش زمام و مدیریت امور خانه را به او واگذار کرده، می فهمد که بابی از خطر به روی او باز شده است، لذا این مسئولیت را نمی پذیرد و آن را به مرد می سپارد و حتی اگر خود مرد نخواهد و نپذیرد، با سیاست های زنانه، غذای مردانگیِ او را به خوردش می دهد. وگرنه در صورتی که زن عهده دار مدیریت امور خانواده باشد، هرچند ظاهرا نفس او ارضا می شود و او این کار را لطف و عنایتی از یک مرد خوب و مهربان!! تلقی می کند اما در حقیقت، روح هردوی آنها از مسیر کمالشان باز می ماند. از این رو هرطور شده زن باید تلاش کند به مرد خود عزت بدهد.

به راستی اگر این مسئولیت ها هم بر دوش زن قرار بگیرند، دیگر نقش مرد چیست؟

آیا چنین زنی با این بار سنگین مسئولیت از عهده وظایف زنانه خود هم برمی آید؟

به این دلیل است که امروز می بینیم ظرافت و لطافت و زنانگی در وجود ما زنان تا این حد کمرنگ و نامحسوس شده است چرا که زنِ امروز، عملا نه زن است نه مرد. چون از زیر بار مسئولیت های زنانه خود، به بهانه حقوق و مساوات، شانه خالی کرده و خود را در جایگاه مرد قرار داده است و این در حالی است که طبیعتا هرگز نمی تواند مرد باشد. پس نه زن است نه مرد!

آیا چنین زنی می تواند هنوز هم فرمانبرداری از همسرش را بپذیرد و تحت مدیریت او قرار گیرد؟ آیا می تواند همسر یا حتی مادر باشد؟

مرد هم همینطور. مردی که مسئولیت های مردانه خود را کنار گذاشته و بنا بر طبیعتش نمی تواند زن هم باشد چه هویتی دارد؟ نه مرد است نه زن!

به این ترتیب است که به مهمترین هدف دشمن که ریشه کن کردن بنیان خانواده - برای انقراض نسل مسلمانان (و خصوصا شیعیان) است- نزدیک شده و با دست خود، موجبات نابودی خود را پدید آورده ایم.

آیا زمان آن نرسیده که هرکدام به جایِ خود بازگردیم و بارِ خود را برداریم؟!

***

در ادامه، به یاری خدا، در مورد استعداد ربوبیّتِ زن و پرورش «نوع انسان» می خوانیم و خواهیم دانست که زن، می تواند اجتماع را هم در جهت سعادت و رحمت پیش ببرد و هم در جهت شقاوت و ظلمت!

 


[ سه شنبه 93/5/21 ] [ 10:8 عصر ] [ آگاهی ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 568184