سفارش تبلیغ
صبا ویژن

EMOZIONANTE
 
لینک دوستان

**11**

تمکین و نشوز

تمکین یعنی راضی نگه داشتن مرد که بر خلاف آن چه معمولا تصور می شود تنها مربوط به مسائل جنسی نیست بلکه به تمام امور ریز و درشت زندگی مربوط می شود و نشوز درست نقطه ی مقابل تمکین است. بنابراین "زن ناشزه" تنها به زنی گفته نمی شود که از ارضای نیاز جنسی همسرش سر باز زند بلکه زنی که بدون اجازه ی همسرش از خانه خارج شود و یا از مال او خرج کند هم "ناشزه" محسوب می شود.


اما موضوع تمکین جنسی همسر در میان تمام موارد از اهمیتی ویژه و غیر قابل کتمان برخوردار است. امروزه روانشناسان اثبات کرده اند که بیشترین عامل اختلافات زناشویی عدم ارتباط جنسی صحیح است که سبب خلاهای جبران ناپذیری می شود که به راحتی یک زندگی را از اساس ویران می کند.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد شاهد نزاع زن و شوهری باشید که هرچه نگاه می کنید می بینید کاملا بی پایه و اساس و در واقع فقط نوعی بهانه جویی است و اینقدر مسائل جزئی و پیش پا افتاده را بزرگ می کنند (واقعا هم در نظرشان بزرگ آمده است) که کوه بزرگی از مشکلات می سازند که گویا به هیچ طریقی قابل حل نیست. اما هرچه درواقع هیچ کدام از اختلافاتی که از آن دم می زنند عمیق و ریشه ای و اساسی نیست لااقل اینقدر مهم نیست که کانون گرم یک خانواده را این چنین سرد و در نهایت خاموش کند.

اما یک فرد آگاه و متخصص با همان نگاه اولیه متوجه می شود که مشکلی اساسی تر و عمیق تر در پس تمام این بهانه جویی ها قرار دارد. مشکلی که خصوصا ما زن های ایرانی خیلی به آن بها نمی دهیم و از اهمیت آن غافلیم و آن همان تمکین جنسی همسر است. اگر زن و شوهری رابطه ی جنسی موفق و سالمی داشته باشند به قدری روح و جسم هر دو غنی و سرشار از آرامش خواهد بود که خیلی از مشکلات زندگی اصلا به چشمشان نمی آید. چه بسا در موارد دیگر تمکین مثل خروج از منزل و ... اینقدر مرد به زن آزادی می دهد که اصلا خیلی از کدورت ها پیش نمی آید.

متاسفانه خیلی از ما گمان می کنیم رابطه ی جنسی، صرفا یک رابطه ی شهوانی و حیوانی است و تمکین را هم تسلیمی صرفا شهوانی و حیوانی می دانیم یعنی گمان می کنیم ادای تکلیف در تمکین تنها ارضای شهوت مرد است و بس! در حالی که "مجامعت" یعنی جمع دو روح و دو جسم؛ یعنی "تغذیه ی دو روح از یک دیگر" به طوری که هرکدام از دیگری محبت و عشق را به طور کامل دریافت کند. اصل و اساس تمکین نیز همین بخش آن است: انرژی گرفتن روح ها از یک دیگر و غنی شدن.

زن باید این "هنر" را داشته باشد که روح مرد را تحت تاثیر قرار دهد و با محبت و کلام محبت آمیز غنی و سرشار سازد. این نکته به قدری اهمیت دارد که اگر محقق شود در تمام صحنه های زندگی، مرد در کنار همسرش قرار می گیرد و خیلی از مشکلات و نواقص جزئی دیگری که در زندگی هست اصلا به چشمش نخواهد آمد. مردی که روحش در خانه و توسط همسرش ارضا شده باشد، هرکجا باشد متعلق به این خانه و این خانواده است، با انرژی مضاعف برای رفع نیازهای خانواده اش تلاش می کند و با دلگرمی و آسایش و قدرت بیشتری با مشکلات زندگی رو به رو می شود. تمام هم و غمش برطرف کردن نیازها و خواسته های خانواده اش به بهترین شکل است و می شود همان همسر ایده آلی که همه ی ما زن ها آرزویش را داریم.

اما متاسفانه ما این مساله را در درجات پایین تر اهمیت قرار می دهیم و هرچند در موارد دیگر تلاش بسیاری می کنیم و گاها هنرهای ویژه ای هم داریم، خوب آشپزی می کنیم، مهمان داریمان زبان زد خاص و عام است، خوش زبانیم، به سر و وضع و آرایش خود و منزل اهمیت زیادی می دهیم و ... اما در نهایت چون تمکین کامل و صحیح را بلد نیستیم، زندگی به کام خودمان و همسرمان تلخ و خسته کننده می شود. تبعات این عدم اغنای روحی خصوصا در مرد شدیدتر و بروز و ظهور آن بیشتر است؛ بهانه جویی می کند، به کمترین نقص و مشکلی در زندگی پیله می کند و مسائل جزئی را بزرگ می کند و در نتیجه سبب می شود همسرش او را مردی ناسپاس و بدخلق تصور کرده و مقابله به مثل کند و این گونه اختلاف ها شروع می شود.

از آن گذشته، چنین مردی اگر پایبند اخلاق و ایمان باشد، این خلاء را با اضافه کاری و تماشای تلویزیون و خواندن روزنامه و ... پر می کند تا اعصابش آرام باشد و اگر پایبند نباشد به دنبال معشوقه های خیابانی رفته و در دام شهوت رانی و دوستان ناباب و مهمانی های مبتذل و حتی مواد مخدر و .. می افتد.

دلسوزان و آگاهان اجتماعی بر این باورند که ریشه ی بدبختی و فساد اجتماعی از دو دسته زنان است: اول زنان بی حجاب و بی عفت و دوم زنان خشک مقدسِ بی احساس که نمی دانند در خانه چطور رفتار کنند تا همسرشان را حفظ کنند. این دسته در مرد خلا روحی ایجاد می کنند و دسته ی دیگر با استفاده از این خلا او را می دزدند! به این ترتیب هر دو منشاء فسادهای اخلاقی و اجتماعی می شوند.

هرچند دستپخت خوب، خودآرایی و اهمیت به زیبایی و مرتب بودن خود، فرزندان و محیط خانه، خوش زبانی و دیگر هنرها از لوازم یک زندگی خوب و موفق است اما هیچ کدام به اندازه ی "محبت" روح مرد را ارضا نمی کند. رابطه ای که خالی از محبت باشد، به هر زیور دیگری آراسته باشد انرژی زا و ارضاء کننده نیست.

به همین دلیل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند:

"طفره روندگان از زنان، زنی است که همسرش او را برای نیاز خود بخواهد و او چندان طفره رود تا همسرش به خواب رود. چنین زنی است که فرشتگان او را لعن می کنند تا زمانی که همسرش از خواب بیدار شود." (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 442-443)

مساله ی محبت اگر طرفینی باشد البته زیباتر و نور علی نور خواهد بود اما اگر طرفینی هم نباشد تکلیف از طرف مقابل ساقط نمی شود. اگر زن بر اساس تکلیف و به نیت قربه الی الله به همسرش عشق ورزد و انگیزه های نفسانی و دنیوی نداشته باشد، کار او حتما به نتیجه خواهد رسید. وقتی کار بدون غرض و عوض باشد و تنها برای رضای خدا صورت بگیرد به این صورت که تنها ادای تکلیفی که خداوند متعال برایمان مقرر کرده، مد نظرمان باشد تا مسیر کمالمان را طی کنیم و به رشد معنوی برسیم و در این راه انتظار جبرانی از همسر و به طور کلی از جانب غیر خدا نداشته باشیم، قطعا مورد عنایت خدا واقع خواهیم شد و تاثیرش را خواهیم دید. روح مرد هم وقتی از محبت پر شد دیگر به هیچ چیز نیاز ندارد و همه چیزش، زنش می شود.

 


[ یکشنبه 93/5/26 ] [ 7:49 عصر ] [ آگاهی ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 135
بازدید دیروز: 103
کل بازدیدها: 568602