سفارش تبلیغ
صبا ویژن

EMOZIONANTE
 
لینک دوستان

به نام خدا


سلام؛

خبر شهادت شیرمردان مدافع حرم، یکی جگرسوزتر از دیگری است؛ اما خبر شهادت تو فرق می کند.

می دانی که ما روی سر بریده حساسیم. آنقدر سوخته ام که تصویر پاکت از خاطرم محو نمی شود؛ لحظه به لحظه مقابل دیدگانمی. به هرچه نگاه می کنم تو را می بینم؛ آن چهره معصوم را، با آن نگاه آتش بار که غیرت و مردانگی اش زبانه می کشید. آن هم در اسارت وحشی ترین موجودات هستی.

سوختم؛ نه فقط از شهادت مظلومانه ات، نه تنها از سر بریدنت -که خوشا به سعادتت که این همه آبرومند مولایت را ملاقات کرده ای- سوختم از افتادن یک دانه دیگر از تسبیح "مردانگی".

می ترسم شما که یک به یک می روید، در این بحران انسانیت، "مرد" کم بیاوریم. می ترسم وقتی هنوز واژه های عشق غریبند و هنوز غیرت را غلط معنا می کنند، در چنگ دیوان زمان، "مرد" کم بیاوریم. می ترسم کسی باقی نماند. از غربت علی می ترسم؛ از دست های بسته اش؛ و صدایی که به گوش هیچ کس نمی رسد، هیچ کس جز چاه عمیق تنهایی...

نگاهت، "آدم" را تکان می دهد؛ چیزی را در وجودمان به جوش می آورد، پرده پرده خاطرات خاکی دنیا ورق می خورند، نگاهت، کربلایی است برای خودش.

"مرد" نیستم که پرچم خون آلودت را از زمین بردارم، اما لحظه لحظه های جان دادنت را در خاطرم حک کرده ام. قول می دهم شیرمردی تربیت کنم که ریشه "نامردی" را از بیخ و بن برآورد.

قول می دهم اگر حتی دیگر یک "مرد" هم باقی نماند، دست از دامان ولایت نکشم. با تو عهد می کنم نگذارم خون به ناحق ریخته ات هدر رود. تا هستم و نسلم باقی است، قسم به رگ های بریده ات، پشتیبان ولایتم.

دعا کن برای ما، شهید ولایت... دعا کن قدری "انسان" شویم...

 


http://images.khabarland.com/upload/yjc.ir/6b7f4661bf82f242f977008af6333801.jpg



[ شنبه 96/5/21 ] [ 9:33 عصر ] [ آگاهی ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 568179