سفارش تبلیغ
صبا ویژن

EMOZIONANTE
 
لینک دوستان

به نام خدا


خیلی غصه می خورم وقتی هم دوره ای هایم از جفای کلاس های انشای مدرسه  می گویند که چیزی جز نفرت و هراس از نوشتن برایشان به یادگار نگذاشته است. دوست داشتم شدت علاقه ام به کلاس های انشا را برایشان شرح دهم و از اشتیاقی که به نوشتن دارم بگویم اما کم تر کسی پیدا می شود که بتواند احساسم را درک کند.

یادم نمی آید چرا و چگونه این همه به نوشتن علاقمند شدم. کاش به یاد می آوردم اولین تجربه نوشتنم چگونه بود. اما خوب یادم هست همیشه برای زنگ انشا لحظه شماری می کردم خصوصا اگر موضوع آن هفته آزاد بود و هرچه دوست داشتم بر دفتر نقش زده بودم. لحظه شماری می کردم حتی اگر معلم ریاضی، بی حوصله از بار اضافه ای که بر دوشش نهاده اند، با صدایی که به سختی شنیده می شد اعلام می کرد هر که دوست دارد بیاید انشایش را بخواند و من با ذوق و شوق فراوان دست بلند می کردم و با آب و تاب انشای زیبایم را می خواندم اما اثری از تحسین در چهره اش پیدا نمی کردم چون هیچ جمله کلیشه ای ابتدا یا انتهای انشایم نبود. لحظه شماری می کردم حتی اگر معلم ورزش تمام زنگ انشا را از خاطرات خانوادگی اش می گفت و بعد در سکوت اجباری ما سرش را روی میز می گذاشت و می خوابید یا معلم علوم یک موضوع تکراری روی تخته می نوشت و خود مشغول صحیح کردن برگه های امتحانی می شد.

نمی دانم چرا اما خوب یاد دارم در صندوقچه جواهرات کودکی ام - که یک جعبه کفش بود- در میان با ارزش ترین داشته هایم که چند برگ گل بود و تعدادی عکس برگردان و یک مداد طرح دار که آن زمان به این راحتی ها به دست نمی آمد و چند چیز دیگر، دفتر خاطراتی داشتم به اندازه دو کف دست امروزم که شاید در مجموع 30 برگ بیشتر نداشت، با صفحاتی آبی که طرح مبهمی داشت و خط های به هم چسبیده ای که مجبورم می کرد حسابی ریز بنویسم تا بتوانم بیشتر و بیشتر انشا کنم. این با ارزش ترین چیزی بود که داشتم و تا امروز با من است.

نوشتن را دوست دارم هرچند مانند غالب هم دوره ای هایم اعتماد به نفس چندانی ندارم. شاید همین عشق غم انگیز سبب انگیزه بسیاری شده که برای تغییر نظام آموزشی موجود دارم. این روزها بیشترین دغدغه ام ایجاد حرکتی در راستای علاقمند شدن دانش آموزان به نوشتن است. همین برای من دنیایی است. دوست دارم فردا، هم دوره ای های دخترم همه از عشقی که به نوشتن دارند بگویند، از توانمندی هایی که در خود یافته اند، از انگیزه هایشان. چقدر مشتاق آغاز کلاس ها هستم؛ درست مانند کلاس های انشای کودکی ام.

 


http://blueeyes.ir/wp-content/uploads/2013/08/%D9%87%D9%88%D8%A7-Blue-Eyes2.jpg


[ شنبه 95/7/24 ] [ 9:42 عصر ] [ آگاهی ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 97
کل بازدیدها: 566976