به نام خدا
سلام؛
*
قسمت سوم:
بیا به جای این که هم تای همسرمون باشیم و مدام بر سر تصاحب قدرت و به کرسی نشوندن حرف خودمون با هم در نزاع و کشمکش باشیم، هم کفو و مکمل هم باشیم و یار و همراه همدیگه تو مسیر رشدمون باشیم.
هیچ مردی دوست نداره زندگی مشترکشو با پهلوونی بسازه که کاملا خصلت های مردونه داره و خبری از ظرافت و طراری در وجودش نیست.. همچنان که من و تو از زندگی با مردِ زن نما، چندشمون می شه..
باور کن توی زندگی من و تو هیچ چیزی مهم تر از این نیست که همون "زن" باشیم..
این همه سعی و کوشش طاقت فرسا برای رقابت با مردها و برتری جویی نسبت به اون ها به نفعمون و سبب ترقی و تعالیمون نیست.. این همه صرف وقت و انرژی برای کسب مقام های اجتماعی و تحصیل مدرک های کاذب کمکی بهمون نمی کنه..
اگر همین الان به همه ی ما یکی یه مدرک دکترا بدن، فکر می کنی چند درصدمون باز هم تو کنکور شرکت می کنیم و فقط برای کسب علم و افزودن دانش وارد دانشگاه می شیم؟! این همه فشار و دست و پا زدن و هزینه کردن برای کسب یه مدرک قلابی از یه به اصطلاح دانشگاه! برای چیه واقعا؟! نه تنها با این اتلاف وقت و هزینه در حق خودمون و خانوادمون جفا می کنیم بلکه در حق جامعه و دنیامون داریم ظلم می کنیم! به جای این که دنبال کسب علومی باشیم که برای زندگی و انسانیتمون مفید باشه و راه رو نشونمون بده و ازمون نیروهای مفید برای جامعه بسازه، مثل یه بار اضافی روی دوش اجتماع سواریم و وقت و انرژی ای که باید در خدمت اجتماع قرار بدیم رو بیهوده و ابلهانه حروم می کنیم!
برای یک "زن" هیچ کاری بیش از این اولویت نداره که همسر و مادر خوبی باشه.. اشتغال به هر کار دیگه ای غیر از این، در صورتی قابل قبوله که با شغل اصلیمون در تعارض نباشه..
در هر صورت، اگر می خوای بدونی اون عده ی معدود از زن ها که وقت و انرژی و جوونی و شادابی شونو خرج این مسائل نمی کنن چرا خوشبخت و شادند باید حقایقی رو در مورد خودت و همسرت بدونی؛ این که یه مرد ترجیح می ده با زنی زندگی کنه که ظاهر و رفتار و گفتار و منشش زنونه باشه.. سرشار از محبت و دلسوزی.. آرام و باوقار و متین.. مهربان و خوش سخن و دلنشین.. کسی که به زیبایی خونه و اطرافش، به تامین آسایش و سلامتی همسر و فرزندانش، به ایجاد یه زندگی آروم و گرم و صمیمی اهمیت می ده.. کسی که به خواست ها و نیازهای همسر و فرزندانش اهمیت می ده.. شنونده، همراه، غم خوار و یار و یاوره.. در پی کسب جایگاه همسرش و دشمن سرسخت اقتدار و قدرت او که -مظهر جلال الهیه- نیست.. کسی که اینقدر محیط خونه رو از عشق و محبت سرشار می کنه که تمام پنجره ها، خواه ناخواه فقط رو به "نور" باز می شن.. بلکه خودش پنجره ای رو به نوره.. "مجرا و مجلای نور خدا" و "مظهر کامل جمال الهی" است و از این طریق هم خودش در مسیر درست رشدش قرار داره، هم همسر و فرزندانشو در مسیر حقیقی رشدشون هدایت می کنه.. چنین زنی، "انسان ساز" و باعث "رشد وتعالی جامعه" است.. و همون زنیه که همسرش حاضره هر کاری براش بکنه..
نه زنی که همه ی انرژیشو صرف رقابت های کورکورانه و جاهلانه می کنه و هیچ خیری برای خانواده اش و هیچ سودی برای اجتماع نداره..
باید دیگه کم کم یاد بگیریم که ما هرچی و هرکی که هستیم، هر پست و مقام و منصب و ادعایی که داریم، همسر مردی هستیم که اگر نازل ترین شغل های اجتماعی و پایین ترین سطح سواد رو داشته باشه بازم حق نداریم نسبت بهش برتری جویی کنیم، حق نداریم احساس استقلال کنیم و بهش ثابت کنیم که هیچ نیازی بهش نداریم، حق نداریم بهش نشون بدیم که بودن و نبودنش فرقی برامون نداره و بدون اون هم از پس همه کاری بر میایم.. حق نداریم به فرزندانمان یاد بدیم که او هیچ جایگاه خاصی در خانواده ندارد و این مادر است که حرف اول و آخر را می زند.. اقتدار و صلابت و قانون گذاری در منزل، تکلیف ما نیست.. اگر هرکس به وظیفه ی خودش عمل کنه و در جایگاه خودش قرار بگیره شاهد این همه تنش و جنجال های بی اساس در خانواده ها نخواهیم بود.. همسرمون نیاز داره بدونه که چه جایگاه مهمی تو خانواده داره.. کی به ما این حق رو داده که وظیفه ی قوام بودنش رو که خالقش براش تعیین کرده ازش سلب کنیم؟.. اگر جایگاه همسرمونو ازش گرفتیم دیگه نباید توقع داشته باشیم جایگاه خودمون تو خانواده حفظ بشه و فرزندانی سالم، مسئولیت پذیر، حرف شنو و ولایت مدار داشته باشیم!
در هر صورت برای این که "زن" باشیم باید دست از این معیارهای من درآوردیمون برداریم و به اصالتمون رجوع کنیم.. بفهمیم که خانه داری، بیگاری در خانه ی همسر و ظلمی از جانب مرد نیست.. خانه محل امنیه که تمام نیازهای من و تو زیر سقفش تامین می شه..
پ. ن:
1. نمی دونم کتاب "نظام حقوقی زن در اسلام" نوشته شهید مطهری رو خوندی یا نه؟! (نمی دونم اصلا این روزها فرصت مطالعه هم برای خودت باقی گذاشتی تا دنبال حقایق بگردی یا اینقدر سر خودتو به اشتغالات کاذب گرم کردی که وقتی برای زندگی کردن نداری؟! نمی دونم هرازگاهی فرصت داری به این فکر کنی که ما دقیقا تو این دنیا چیکار می کنیم یا حتی متوجه گذر عمر و زمان هم نیستی؟! بگذریم!) اگر این کتابو نخوندی حتما به عنوان یه داروی واجب و فوری بخونش تا بیشتر با خودت و حقوق فوق العاده ای که خالق بی همتات برات مقرر کرده آشنا شی و بفهمی یه زن ملسمون چقدر خوشبخته..
2. اگر بخوام باز هم در مورد "زن بودن" بنویسم چندین پست مختلف هم کفاف همه ی حرف ها رو نمی ده.. سعی کردم مختصر و مفید باشه اما خب خیلی شاخه شاخه و نامنظم شد و فقط تونستم برخی اشاراتی که به نظرم مفید میومدو در متن بیارم.. قبلا مطالبی تحت عنوان "هنر زن بودن" نوشته بودم که تو آرشیو وبلاگم پیداش نکردم، ظاهرا تو وبلاگ قرار نداده بودم.. اگر پیداشون کردم تو پست های بعدی می ذارم اما در هر صورت یه کتاب دیگه معرفی می کنم که خیلی کمک می کنه به زن بودنمون برگردیم: جمال مستور/ برگرفته از سخنان استاد فاطمه میرزایی (لطفی آذر)/ موسسه فرهنگی هنری سائحات
3. اگر هنوز ازدواج نکردی و اگر تو زندگی مشترکت دچار مشکلات جدی هستی این کتابو حتما بخون: بهشت خانواده/ دکتر سید جواد مصطفوی
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 61
کل بازدیدها: 583191