به نام خدا
سلام؛
دارم فکر میکنم ...
دارم گفتها و شنودها رو غربیل میزنم ...
کلا با زور و اجبار مخالفم. حس خوبی به آدم نمیده. آدم یاد مشقای شب مدرسه میفته. طفل معصوم 6-7 ساله که آزاد خلق شده و باید آزاد زندگی کنه، هر روز اسیر مدرسه و درس و مشقه! خب حالا رشد هم میکنه. بالاخره رشد درد داره، سختی داره ...
آره خب قبول دارم هیچ بچهای به میل و عشق خودش نمیره مدرسه، جز انگشتشماری، اونم به استثنا (و غیرطبیعی!). ولی گناه دارن دیگه. آدم دلش میسوزه!
بدبختی بزرگم که میشیم اسیر قانون و چهارچوب و باید و نباید و هزااااار مکافات دیگهایم. خب آره! قانون لازمهی زندگی جمعیه تا منافعمون دچار تزاحم نشه، و بتونیم به سلامت کنار هم زندگی کنیم. ولی سخته دیگه. گناه نداریم؟!
چشم باز میکنیم با یه کوه "باید و نباید" مواجه میشیم که تا چشم از دنیا فرو نبندیم، ولمون نمیکنن! هرچند آزاد خلق شدیم و آزادی حقمونه!
اصن میخوام بدونم این باید و نبایدها از کجا میان؟ کی حق داره واسهی بقیه تعیین تکلیف کنه و بگه اینی که من فکر میکنم درسته؟!
معمولا عقلا و فلاسفه یه جامعه -چون فکر میکنن بیشتر میفهمن- میان برای کل جامعه باید و نباید میسازن ... یا حکومتها چون زورشون بیشتره ... یا ...
فرقی نمیکنه. بالاخره هرکس قانونی وضع کنه، به مزاج یه عده خوش میاد، به مزاج یه عده ناخوش. چون هرکی نقطه نظر خودشو داره. ولی همه هم توافق داریم که لازمه یه قانون کلی برای جوامع انسانی تعیین شه، جوری که نه سیخ بسوزه نه کباب! جوری که بتونیم همو نکشیم!
اصل "لزوم وجود قانون" پذیرفتنیه، حلّه، همه هم قبولش داریم. همهی دعواها سر "کی قانونو تعریف کنه" است.
کیه که بیشتر از بقیه میفهمه و یه خورده جلوتر، حرفشو پس نمیگیره و به اشتباهش اقرار نمیکنه؟ کیه که میدونه طیف مختلف بنیبشر، با هر نژاد و سلیقه و فرهنگی، چی براشون خوبه و چی براشون بده؟ اصلا کیه که میتونه یک قانون کلی و جامع و خدشهناپذیر تعریف کنه؟! جوری که همه بتونن بهش اعتماد کنن و با خیال راحت به دستوراتش عمل کنن و مطمئن باشه حتما و حتما سبب رشد و پیشرفتشونه؟!
خیلی پیچیده است؟!
این مقدمهی پست بعدیه: (کلیکرنجه بفرمایید)
بازدید امروز: 178
بازدید دیروز: 100
کل بازدیدها: 583822