به نام خدا
سلام؛
مردم حال نداشتن.
تا پیامبر بود - از سر رودربایستی - افتان و خیزان قدری راه اومدن.
اما بعد از پیامبر، کنار نشستند.
گفتن ما انقلاب کردیم که به رفاه و آسایش برسیم. اینهمه سختی کشیدیم که الان تو امنیت و آرامش باشیم. کاشتیم که درو کنیم و گوشهای آسوده بنشینیم و زندگی کنیم.
ما انقلاب نکردیم که دائم تو جنگ و فتنه و تنش باشیم.
مردم دیگه حال نداشتن.
خسته بودن.
اینقدر که فریادهای استغاثه دختر پیامبر به گوششون نمیرسید.
نه که حق رو نشناسنا.
خوب هم میشناختن.
منتها دیگه میخواستن زندگی کنن.
کربلا، اینجوری رقم خورد.
................
پ.ن:
در قرآن، در وصف احوال حضرت موسی علیه السلام وقتی مجبور شدن به مَدیَن هجرت کنن، اومده:
"فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ"
حضرت اباعبدالله علیه السلام هم زمانی که ناچار شدن از مدینه هجرت کنن، همین آیه رو زمزمه میکردن.
در وصف مولایمان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم آمده: الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ.
یعنی که تاریخ به شکل ترسناکی تکرار میشود.
مگر اینکه ...
بازدید امروز: 113
بازدید دیروز: 163
کل بازدیدها: 584384