سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام حضرت حق
سلام؛


1. میگن محله‌ای، بچه‌های شر و شیطونی داشت. کارشون بود چراغای محل رو با سنگ می‌شکستن. دوباره شهرداری میومد چراغ جدید می‌بست، باز اینا می‌شکستن. اینقدر تکرار شد، که دیگه براشون چراغ نبستن. محله رو تاریکی گرفت و خطرش، بزرگترا رو وادار کرد برن ریش گرو بذارن که بچه‌ها رو ببخشن و باز چراغ بیارن براشون. اونام اینبار یه لامپ صد بردن براشون بستن. گفتن این امتحانی. اگر تونستین نگهش دارین، براتون چراغ میاریم.
حکایت اینه که جفا کردیم و جفای ما، امام علیه السلام رو پرده‌نشین کرد و ما رو محروم و بیچاره.
به بیچارگی‌مون رحم کردن و نعمت ولی فقیه رو بهمون بخشیدن، که اگر نگهدارش بودیم و هواخواهش، چراغ عالم‌تابمونو بهمون برگردونن.
غدیر، عید یادآوری است. عید تجدید بله‌ای که در الست به دل و جان گفتیم و به غبار فراموشی، آلودیمش و پشت سر انداختیم. عید تجدید بیعته. عید ولایت‌پذیریه. و ولایت، مهم‌ترین، بزرگترین، و دشوارترین امتحان دنیاست. خداکنه روسیاه نشیم، خداکنه کم نیاریم.


2. طولانی شد نه؟ خیلی طولانی شد.
نه تمنای دیدارت رو دارم، نه طاقت ندیدنت.
در این هوای پریشان، بی تو چگونه سر کنم؟


3. مهاجر، همینجوریش هم بیچاره است. دست‌خالی که باشه، بیچاره‌تر. هست آیا کسی که به بیچارگی این مهاجر، قدری دلش به رحم بیاد؟


4. به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو خوانم
همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی.


5. شماره چهار.


6. شماره چهار.


7. شماره چهار.


اصلا تا ته دنیا، شماره چهار.







تاریخ : جمعه 102/4/16 | 11:41 صبح | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.