EMOZIONANTE | ||
امسال هم گذشت.فیلم مجنون، بهترین فیلم جشنواره شد. هرچند به نظرم با "احمد"، دوشادوش بالا بودند ولی درنهایت، با اینکه احمد به لحاظ عاطفی بیشتر مخاطب را تسخیر کرد و جلوههای بصری قویتری داشت، ولی مجنون بینقصتر بود و بالاخره بهترین شد. مجنون جایزههای متعددی گرفت و در مجموع مشخص است خیلی نظر هیئت داوران را جلب کرده که واقعا باید به آقای نادران تبریک گفت. البته ساختن چنین مضامینی، خود از پیش بردن و رسیدن است و چیزی بالاتر از این نیست که هنرمند، تخصصش را چنین بهجا و موثر به کار اندازد. آقای افخمی بهعنوان بهترین کارگردان انتخاب شدند. خیلی خوشحال شدم که آقای جواد عزتی بالاخره سیمرغ گرفتند؛ هرچند در مقام کارگردان اول و نه بازیگر. ولی درهرحال فکر میکنم خیلی وقت است حقشان بود. برای خانم مارال بنیآدم هم خیلی خوشحال شدم. بازی درخشانی داشتند. فکر میکنم امسال، هرچند فیلمهای ضعیف و سخیف هم داشتیم، اما گامی از گذشته جلوتر آمدیم. چهرههای جدید، کارهای جدید، نگاههای نو و اثرگذار، همه امیدبخش بودند. به امید جشنوارههایی درخشانتر و آثاری فاخرتر و ماندگار.
[ یکشنبه 102/11/22 ] [ 11:13 عصر ] [ آگاهی ]
فیلم "احمد" را ندیدم. اشکم مجال نداد. اما آنچه از پس پردههای مکرر اشک درک کردم، همه شکوه و زیبایی بود. دستمریزاد جناب امیرعباس ربیعی. گل دقایق نهایی جشنواره بود احمدتان. [ جمعه 102/11/20 ] [ 8:0 عصر ] [ آگاهی ]
پیش از گفتار
گفتار [ چهارشنبه 102/11/18 ] [ 12:23 عصر ] [ آگاهی ]
فیلم خوب، فیلمی است که حرف خوبش، باورپذیر باشد. فیلم هرچقدر بتواند مخاطب را به درون خود بکشد و با خود همراه کند و در طول روایت، او را از دست ندهد، همان مقدار موفق است. تمام عوامل، از موسیقی، طراحی صحنه و لباس، گریم، فیلمبرداری، تدوین، فیلمنامه، و درنهایت کارگردانی، همه در خدمت همین موضوعند.
[ سه شنبه 102/11/17 ] [ 8:34 صبح ] [ آگاهی ]
با سابقهای که از آقای جواد عزتی در نظر داشتم، فکر میکردم "تمساح خونی" اثری در ژانر اجتماعی باشد. اما طنز است، آن هم چه طنزی! [ سه شنبه 102/11/17 ] [ 8:30 صبح ] [ آگاهی ]
بهروز شعیبی با "آغوش باز" به سه عاشقانهی در هم تنیده پرداخته است که ماجرای سه مدل زندگی زوجهای گوناگون است با سه مدل ارتباط عاشقانه. [ یکشنبه 102/11/15 ] [ 11:14 عصر ] [ آگاهی ]
طنز گیشهای، طنزی است که برایش فرق نمیکند از هنرمند بهره بگیرد یا هرکسی که صرفاً کاراکتر خندهدار دارد. برایش فرقی نمیکند چه بگوید و چگونه بگوید. برای طنز گیشهای فقط خنداندن مخاطب هدف است، به هر قیمتی. برای همین است که به هر نابهنجاری چنگ میاندازد؛ ولنگاری، مشروبات الکلی، انواع مخدر، زنبارگی، خیانت، ... . هرچه. فرقی نمیکند؛ مزخرف، دریوری، چرند. [ یکشنبه 102/11/15 ] [ 12:16 عصر ] [ آگاهی ]
کودکی جنوبی، یک ماهی صید میکند که حامل شیئی است پرماجرا. داستان، حولِمحور انگشتری میگردد که از داخل شکم ماهی پیدا شده؛ انگشتری بزرگ با نگین سبز درشتی که طرحی از حرم امام رضا علیهالسلام دارد.
[ شنبه 102/11/14 ] [ 12:48 عصر ] [ آگاهی ]
پیش از گفتار: جشنواره امسال با "دروغهای زیبا" افتتاح شد.
فیلم با آواز فرهاد آئیش شروع میشود که مثل غالب فیلمها، از گویش ترکی بهعنوان چاشنی طنز ماجرا بهره گرفته. البته گویا باید طنز باشد ولی من چیزی از تعریف طنز در آن نمیبینم جز شوخیهای بسیار زیاد و بسیار زننده جنسی که سر تا ته فیلم را دربرگرفته. راستش این مدل طنز سخیف، اگر زمانی بهخاطر تازگی و نامأنوسی خندهدار بهنظر میرسید، حالا دیگر لبخند هم از مخاطب نمیگیرد و مدلی است که بهسرعت کهنه و مشمئزکننده شده؛ درست مانند شوخی با افراد تاسی که از گلاهگیس استفاده میکنند! نخیر! خبری از طنز نیست.
بازیگران در کلیشههای سابق خود تکرار میشوند و درنهایت، انگار داری فیلم ایرانی دهه پنجاه میبینی! خالی، خالی، خالی. |
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |