EMOZIONANTE | ||||||||||||||||||||||||||
مبنای رسمالخطشیوهنامه? خط فارسی را فرهنگستان تولید و منتشر کرده است: دستورخط فارسی. همه تابع این شیوهنامه هستیم. در فرهنگ املایی خط فارسی، قوانین دستورخط تا حدود زیادی بر 31?767 واژه اعمال شده است. این سامانه نیز بر اساس این دو شیوهنامه تهیه شده است. در کارگاههای ویرایش و درستنویسیِ مؤسسه? «ویراستاران»، وقتی به بخش ویرایش صوری میرسیم، نخستین بحث، «دستورخط» است. سه پرسشِ آغازین این قسمت، اینهاست: چند مبنای دستورخط
بناهای اختیاری دستورخطدر بناهای اختیاری دستورخط، اینها را برگزیدهایم:
دوصورتههادر فرهنگ املایی خط فارسی، اگر برای یک واژه دو صورت املایی آمده باشد، معمولاً نخستین صورت املایی را ملاک گرفتهایم. این از آن روست که در خود فرهنگ املایی خط فارسی نیز صورت اول بهواسطه? رجحانش در ابتدا قرار گرفته است. اعرابگذرایِ فرهنگ املایی خط فارسیدر مواجهه با فرهنگ املایی خط فارسی، رعایت اعرابگذاری و ساکنگذاری و تشدیدگذاری عین آن کتاب ضروری نیست. بهنظر میآید بنا به دلایلی، فرهنگ املایی خط فارسی در اعرابگذاری زیادهروی کرده است. اگر واژهای نبود؟طبیعی است که بعضی واژهها در فرهنگ املایی «ویراسـتاران» نباشد. ما گزارش جستوجوهای بیپاسخ را میبینیم و بهتدریج و پس از بررسی، آنها را به فرهنگ املایی «ویراسـتاران» میافزاییم. البته برای سرعتیافتن این فرایند، خواهش میکنیم فرم «پیشنهاد واژه» را پر کنید. مخالفت با فرهنگ املایی خط فارسیچند واژه? نیمجداشده در فرهنگ املایی خط فارسی را نپذیرفتهایم؛ چون کلمه? مرکب نیست، مبنایی در دستورخط ندارد، به افراط در نیمجداکردن کشیده میشود و کلمه را دشوارخوان میکند. این نپذیرفتن فقط درباره? نیمجداکردن، آنهم در همین چند واژه? معدود است و قرار نیست ادامه یابد. شمار مخالفتها 493 مدخل از بین 31?767 مدخل است؛ یعنی 1?55درصد! دوباره میگوییم مخالفتها فقط در نیمجداکردن است. چند نمونه: نایکدستی: مثلِآبِاماله، آبِ اِماله فاصلهگذاری کلمات1. درون یک کلمه: 1. 1. فاصله: نباید 1. 2. نیمفاصله: در صورت نیاز، باید 2. بـیـن دو کلـمه: 2. 1. یک فاصله: باید 2. 2. بیش از یک فاصله: نباید 2. 3. نیمفاصله: نباید عددنویسی1. عدد و معدود ← جدا: یازده تومان، 25 تومان، کوچه? 22 نکته: «بار» و «تا» هم معدود محسوب میشود: اولین بار. 2. هر تکواژه? ترکیبی ← نیمجدا: 25تومنی، پنجاهتومنی، سیساله، هشتادنفری، صددروازه، هشتدری، 320برگی 3. هر عدد ترکیبی ← نیمجدا: دویستوسیوششمین نفر، 435هزار نفر، 5میلیارد و 440میلیون و 32هزار نفر 4. کوتهنوشتها ← به عدد میچسبد: ص23، 1497م، 1342ش، ش66، ج7، س9 5. در تاریخنویسی ← ماهها و فصلها به عدد میچسبد: 13خرداد1389، 12ذیقعده136، تابستان1392 6. عدد احتمالی ← نیمجدا و طبق قاعده? عددنویسی، اگر واودار بود، با رقم و اگر بیواو بود، با حرف : دوسه نفر، 1200 – 1300 کیلومتر 7. کسرها ← بهحرف و نیمجدا: دوسوم، سهچهارم تذکر: 1. «و» و «تا» بین دو رقم ← جدا: ص456 و 459، پنج تا شش نفر. 2. اعشار: فقط / به1. در فعل: 1. 1. بای زینت ← چسبیده: بروم، دست بکشم، بگفتم. 1. 2. عبارت فعلی ← نیمجدا: بهکار رفت، بهدست آورد، بهیغما برد، بهچاپ رساند، بهشمار میرود. 2. در اسم: 2. 1. صفتساز ← چسبیده: بهوش (هوشیار)، بسزا، بحق (درست)، بجا (شایسته)، بهنجار، بسامان، بقاعده (قاعدهمند). 2. 2. قیدساز ← نیمجدا: بهآهستگی، بهتدریج، بهعمد، بهسختی، بهزحمت، بهخلافِ، بهشدت، بهجِدّ، بهکلی، بهندرت، بهضمیمه?، بهغایت. 2. 3. میانوند ← نیمجدا: سربهزیر، سربههوا، خونبهدل، دستبهدست، پشتبهپشت، لابهلا، جابهجا، روزبهروز، منزلبهمنزل. 2. 4. مصدر ← نیمجدا: بهکاربردن، بهدستآوردن، بهروزکردن، بهدورانداختن، بهفریادرسیدن. 2. 5. عبارتهای عربی ← چسبیده: بلاعوض، بلافصل، بلاشک، بعینه، بنفسه، بشخصه، بالعکس، بالقوه، بالفعل. 2. 6. متمم ← جدا: به اتاقم رفتم، به یک سال زندان محکوم شد، به شمیران خواهم آمد، به تو یادآوری کرد، به نام خدا. 2. 7. قسم ← جدا: به خدا قسم، به جان عزیزت، به سبیلم قسم، به قرآن. 2. 8. واژگان کهن ← چسبیده: بدین، بدان، بدو، بدیشان. 3. در حرف اضافه? مرکب ← نیمجدا: بهسوی، بهجهت، بهنزد، بهسمت، بهطرف، بهواسطه?، بهغیر از، بهطور (کلی)، بهشیوه?، بهطرز، بهسبک. نشانهها1. در نشانههای درنگ . ، ؛ : … ! ؟ قبل: بیفاصله؛ بعد: فاصله? کامل. 2. در نشانههای دربَرگیر «» () ?? [] {} < > با درون: بیفاصله؛ با بیرون: فاصله? کامل. نکته: اگر نشانه? درنگ و دربرگیر کنار هم آمدند، قاعده? دومی را اعمال میکنیم: ). .) 3. در نشانههای ریاضی تنیده در متن فارسی + – = / ÷ × با قبل و بعد: یک فاصله. قیدسازها«در» و «بر» و «با» و «از» قیدساز و متممساز جدا نوشته میشود. «به» متممساز نیز جدا نوشته میشود. فقط «به» قیدساز استثناست و با بعدش نیمجدا میشود. منفیسازها در واژههای مرکبنیمجدا با بعد: بی، نا، ضدّ (همیشه با تشدید)، غیر (مگر اینکه به حرف برسد: غیر از). جدا از بعد: عدم، نبود، فقدان، فاقد، بدون. مصدرمصدر مصدر و شبهمصدر همیشه نیمجداست: ناکامشدن. مگر اینکه در میانهاش واژهای دیگر بیاید: نگاه ناپسند انداختن. یک واحد خواندنیمعمولاً عبارتهای با یک واحد خواندنی نیمجدا نوشته میشوند. البته بعضی عبارتهای با یک واحد خواندنی جداست: مجموعه کتب، سلسله جلسات، سری فیلمهای بتمن، بهترین شکل، دیگر افراد، خیلی خنک، اندک دقت، این نوع. اجزای فعلاجزای فعل همیشه جداست. پیشوندها در فعلهای پیشوندی نیمجدا نوشته میشود. فعل پیشوندی فعلهایی هستند تشکیلشده از دو تکواژ که با این پیشوندها آغاز میشوند: در، بر، ور، فرا، فرو، فرود، باز، وا همچنین «به» در عبارتهای فعلی نیمجدا نوشته میشود. حرف پسینیحرف بعد از کلمه، همیشه جدا نوشته میشود: نسبت به، در مقایسه با، مبنی بر، مربوط به، با توجه به، بنا بر، بنا به. صفت اشاره در ترکیبها«این» و «آن» و «همان» و «همین» در میانه? ترکیبها باعث جداشدن نیمجداها میشوند: بهجهتِ ← به این جهت. جدا از بعداینها را جدا از بعدشان مینویسیم: تحت، مورد، زیر، عدم، نبود، فقدان، فاقد، بدون، اهل، هیچ، هر، آن، این. مگر: چند استثنای ذکرشده در فرهنگ املایی «ویراستاران». «قابل» و «غیرقابل» با بعدشان نیمجدا نوشته میشوند. القابلقبهای آغازین با بعدشان جدا نوشته میشوند: مرحوم، دکتر، شهید، شیخ، آیتالله، حجتالاسلام، مهندس، آقای، خانم و… . مگر اینکه آن لقب جزء نام آن فرد شده باشد. عطف ونداگر کلمهای به کلمه? پیشوند یا پسونددار عطف شد، جدا نوشته میشود: بیدقت و ملاحظه، پیشوند و پسونددار، غیرآبی و خاکی، پررنج و زحمت. مگر: چند استثنای ذکرشده در فرهنگ املایی «ویراستاران». نیمفاصله در عربیدر متون عربی، هیچکجا نیمفاصله وجود ندارد. عنوان کتابهای عربی نیز باید کاملاً جدا نوشته شود: غرر الحکم و درر الکلم، نهج البلاغه، بحار الانوار. عربی در فارسیعبارتها و اسامی عربی در متن فارسی، نیمجدا نوشته میشوند: انشاءالله، دارالحدیث، دارالقرآن.
منبع: http://virastaran.net/khat/
........................................................... پ. ن. 1: مرجع نویسی به روش آ پی آ پ. ن. 2: فرهنگ املایی خط فارسی (فرهنگستان زبان و ادب فارسی) پ. ن. 3: واژه یاب
|
||||||||||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |