EMOZIONANTE | ||
به نام خدا ولی خودمونیم! رفقا، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
[ یکشنبه 103/1/26 ] [ 3:49 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا انتهای زیارت عاشورا، در سلام بعد از لعن، به جای "علیکم منی سلام الله"، اینبار و برخلاف سلام ابتدایی زیارت، میفرماید "علیک منّی سلام الله".درحالیکه اینجا هم بعد از ذکر نام اباعبدالله، گروهی علاوهبر حضرت "اباعبدلله" نام برده شدهاند: السلام علیک یا اباعبدالله "و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک". همیشه به اینجا که میرسیدم، فکرم مشغول میشد که چرا خدا فقط میفرماید: "علیک" منّی سلام الله، و نمیفرماید: "علیکم"؟ به نظرم اگر "حلّت بفنائک" به معنی این باشد که یاران اباعبدالله علیه السلام در نور وجود ایشان، ذوب و فنا شدهاند، طبیعی است که لفظ سلام، مفرد به کار برده شود؛ چون دیگر کسی جز حضرت اباعبدالله علیه السلام وجود ندارد؛ همه او شدهاند. و حالا چقدر بهجاست که درست همینجا بگوییم: "و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم" که نه فقط اینبار، که ایکاش هرگز از تو جدایم نکنند؛ "ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النّهار"؛ تا هستم و تا هستی پابرجاست؛ که تا ایکاش من هم به تمامی "تو" شوم.
[ جمعه 103/1/17 ] [ 3:44 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا برای تغییر، بهانه را به وجود بیاور. .......... یا مقلّب القلوب و الاحوال ... [ چهارشنبه 103/1/8 ] [ 2:33 صبح ] [ آگاهی ]
به نام خدا
............ چه خبر از غزه مسلمان؟! یعنی به قدر یک دعا، یک آه هم فایده نداری؟ تریبون داری، مخاطب داری، اثری به قدر خرج یک واژه داری و ساکت ماندی؟ خبرها را دنبال نمیکنی که روحت آسیب نبیند؟ خواهران و برادران مسلمانت، حالا دیگر به آب شور هم دسترسی ندارند. تشنه و گرسنه، در روزه دائمند. چیزی برای فرزندانشان از آب و دارو نمییابند. اینها را میبینی؟ روی زرد و چشمان بیحال و نفس به شماره افتادهشان را تاب میآوری؟ چه خبر از غزه؟ شرم بر من که هنوز زندهام. شرم بر من که این غمها نفَسَم را نمیبُرد. شرم بر مسلمانی من. .................. إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ #بیمارستان_شفا
[ دوشنبه 103/1/6 ] [ 5:12 صبح ] [ آگاهی ]
به نام خدا
نه! [ جمعه 102/11/6 ] [ 6:33 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا سلام؛ یه پلی هست تو فرانکفورت به اسم پل عشاق که سر تا سرش پر از قفلهاییه که رو سر و کله هم زدن. درواقع کسانی که به هم علاقه دارن، برای استحکام محبتشون، یه قفل روی این پل میزنن. یه حالت سمبلیک داره. اینقدر تعداد این قفلها زیاده که اول شوکه میشی، بعد با خودت فکر میکنی خب که چی؟! ولی اگر خوب دقت کنی، به نکته مهمی میرسی. این قفلها همه در هم تنیدهاند. چون فضا کمه، خیلیاشون روی قفلهای قبلی نصب شدن و از طریق اونا به پل متصلن. میدونی یعنی چی؟ یعنی استحکام روابط عاشقانه در هر خانوادهای، به استحکام روابط عاشقانه در خانوادههای دیگر مرتبط و بلکه وابسته است. یعنی اگر خانوادهای منحل شه، چندین خانواده دیگه هم تحت تاثیر قرار میگیرن و آسیب میبینن، و بالعکس. به همین سادگی، به همین زیبایی. والا! دقت نمیکنین دیگه!
[ چهارشنبه 102/7/12 ] [ 12:5 صبح ] [ آگاهی ]
به نام خدا سلام؛ بر خلاف تصور عمومی که" عشق" را اصلیترین سبب تشکیل زندگی مشترک و انسجام آن میدانند، به نظرم هیچچیز بیشتر از "گذشت"، مهم و اثرگذار نیست. اصلا اشتراک بدون گذشت، ممکن نمیشود. چراکه بالاخره حتما در روند زندگی مشترک جایی دچار تزاحم میشویم و این تزاحم، لزوما هم بد و منفی نیست. آدمیزادیم دیگر. جایی خواستِ ما با خواستِ طرفِ مقابل، جور درنمیآید و لازم است یکی کوتاه بیاید تا جریان طبیعی زندگی، ادامه یابد و دچار تلاطم نشویم. البته که گذشت در طول زندگی مشترک، فقط زمانی معنا مییابد و موثر است که دوطرفه باشد. گذشت یعنی جایی تو حق داری، طرف مقابل هم حق دارد؛ و این میان یکی از حق خود بگذرد و کوتاه بیاید. پس جایی که یکی از دو طرف، حق ندارد و خواستش منطقی نیست، گذشت معنا ندارد. وقتی گذشت اتفاق میافتد، دلخوری معنا ندارد و چشمپوشی همراه با ناراحتی و دلچرکین شدن، اسمش گذشت نیست. گذشت، بزرگداشت و مقدمدانستن حقی بر حقی دیگر است و ناحقی این میان وجود ندارد که بخواهد سبب کدورتخاطر شود. گذشت باید حتما دوطرفه باشد و هردو اهل گذشت باشند؛ ولی خیلی هم نمیشود درگیر حساب و کتاب شد که کدام بیشتر یا کمتر گذشت کردهایم. فکر میکنم عشق و محبت حقیقی و عمیق، در چنین زندگیای بهوجود میآید و قوام مییابد و بعد از مثلا پنجاه سال زندگی مشترک، میتوانیم ببینیم که این زوج هنوز عاشقند و به هم مهر میورزند. و فکر میکنم که فقدان گذشت، عشق و محبتی -اگر بوده- را هم از بین خواهد برد. زندگیهایتان سرشار از عشق و گذشت. ............. پ.ن. بازگشت به سرزمینی که مبدا زندگی مشترکم بوده و پر است از خاطرات زیبا و دوستداشتنی، حتما شیرین و جذاب و خواستنی است و مهاجرت، خصلت زادگان آدمی است که برای ماندن خلق نشدهاند. [ یکشنبه 102/6/19 ] [ 11:36 صبح ] [ آگاهی ]
به نام خدا هییییچ بازدارندهای نداره، در عوض، کسی که از خدا میترسه، آدم قابل اعتمادیه. چون بازدارندهای داره که تو خلوت هم حواسش بهش هست. واسه اینه شاید که اصلیترین معیار ازدواج توی روایات، تقواست. تقوا، یعنی حواست باشه که خدا، -همیشه و همه جا - حواسش بهت هست. [ چهارشنبه 102/6/1 ] [ 1:50 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا [ جمعه 102/5/27 ] [ 11:58 عصر ] [ آگاهی ]
به نام خدا سلام؛
میگن یکی از علما، وقتی میخواستن میوه بخرن، صبر میکردن غروب میرفتن میوههای لکدار و مونده رو میخریدن. ازشون پرسیدن، گفتن اگر من اینا رو برندارم، کسی اینا رو نمیخره و فروشنده متضرر میشه. ببین جان دلم! تو اگر مثل منی رو برنداری، کسی خریدارم نیست. و تو کسی نیستی که راضی به ضرر کسی شی که امیدی جز تو نداره. من ضرر کردم و تو معتمد بازاری بار ما را نخریدند ... تو برمیداری؟ ..................... پ.ن. اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلاَحُهُ الْبُکَاءُ
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |