به نام خدا

سلام؛

به گزارش وزارت بهداشت روح و روان، ویروسی مرگ بار در سراسر کشور پراکنده شده که روز به روز بر تعداد قربانیان آن افزوده می گردد. این ویروس که تخمین زده اند عمری به قدمت پنجاه تا صد سال داشته باشد، از طریق یافتن میزبان جدید، تکثیر و بقا می یابد.

گفتنی است شیوع این بیماری، سرعتی چشمگیر داشته و در سال های اخیر به اوج شدت خود رسیده است؛ چنان که مهندسان زبردستمان، از اندازه گیری عمق فاجعه ناتوان مانده اند!

لازم به ذکر است این ویروس خود را به صورت تب های گوناگون که به وسواسی مرگ آور منتهی می گردند، نشان داده و علائم دیگری ندارد؛

تب هایی به صورت:

تب زبان!

تب موسیقی!

تب باله (رقص)!

تب آواز!

و ...

نکته ی قابل توجه این که اگر افراد مبتلا، قادر به بروز بیماری خود نباشند، به سرعت یکی از اعضای خانواده، دوستان یا آشنایان را میزبان و شریک بیماری قرار می دهند؛

مثلا گزارش شده که در صورت ابتلاء "والدین" به هرکدام از موارد فوق، "فرزند" به شیوه ی گریز ناپذیر و توام با نوعی حرکت وسواس گونه به انواع و اقسام کلاس های زبان، موسیقی، رقص و آواز و ... فرستاده شده و در زندگی خود، هدف و حتی چاره ی دیگری جز دانستن این موارد و رسیدن به بالاترین سطح ممکن در کوتاه ترین زمان ناممکن! ندارد.

بدیهی است این ویروس به قدری مخرب است که بیمار برای ملزم دانستن خود به انجام تمام این افعال، به دنبال هیچ دلیل و برهان خاصی نمی گردد و چونان وحی مُنزُل! تنها و تنها دچار این وسواس فکری-عملی است که باید خود را به این علوم! مجهز نماید؛ آن هم به ناممکن ترین صورتِ ممکن!

.......

خب این که نشد! چه وضعیه؟!

چنان غرق در چشم و هم چشمی شدیم که کی چیکار می کنه و کجا سیر می کنه که اصلا یادمون می ره: آقا جون! زبان، وسیله ی انتقال فرهنگه! واسه چی باید زبان بیگانه رو یاد گرفت؟! حالا قدیما فقط تب انگلیسی بود، الان که دیگه ماشالا مرزها رو در نوردیدیم و آلمانی، فرانسه، ایتالیایی، لاتین، و.... (چند مورد هم آنگولایی گزارش شده) به تب هامون اضافه شده!

بچه رو از سه سالگی به ضرب تهدید و زور جایزه می فرستیم کلاس زبان ...  بعد به زور می شونیم کارتون خارجکی به زبون اصلی ببینه... بعد جلوی خاله و عمو تریپ خارجی میایم و همچین انگار با زبون فارسی بیگانه ایم شروع می کنیم خارجکی حرف زدن... بعد که به سن مدرسه رسید دیگه خودش باید بره زبان تدریس کنه!!... بعد دیگه ما خیلی خوشحالیم که ده سال دیگه امکان موفقیتش تو کنکور بالاست (اگه چیزی به اسم کنکور، موجود باشه/ حالا بماند که اگه خودمون تا اون موقع موجود باشیم!!) ...

انگیسی مسلط شد، آلمانی... آلمانی تموم شد، فرانسه... فرانسوی یاد گرفت الی ما شاءالله!!!... هی زبان یادشون بدیم! نکته بین

خب؟! بعدش؟! قراره چه اتفاقی بیفته؟!

ما قراره فرهنگمونو صادر کنیم؟!

داریم فرهنگ منتقل می کنیم یا فرهنگ می پذیریم؟!

در کانون های مختلف زبان آموزی چه خبره؟! زبان تدریس می شه یا فرهنگ؟

هر دو با هم! اما کدوم بیشتر؟

بی شک "فرهنگ"...

ما بچه هامونو وادار می کنیم فرهنگ بیگانه رو در شرایطی یاد بگیرن که اصلا با اون فرهنگ سر و کاری ندارن! احتیاجی نیست!

موضوع خیلی مسخره تر از توضیحات منه... (یعنی همون عمق فاجعه که گفتم خیلی نا پیداست!)...

حالا اونایی که شیفته ی فرهنگ غربن جای خود.. کاری ندارم...

اما اونایی که ادعای مذهبی بودنشون می شه دیگه به کجا چنین شتابان؟!

یکی از دغدغه های بزرگ مادرها اینه که بچه شون در کنار مدرسه بره کلاس زبان... چرا؟

- خب باید بچه زبان یاد بگیره دیگه...

اولا چرا باید یاد بگیره؟ هیچ می دونیم؟! یا موضوع همون تبه است؟! ثانیا مگه مدرسه، زبان یاد نمی ده؟

- چرا ولی خب نه به خوبی و سرعت کلاس های بیرون!

اینهمه دقت و سرعت دلیلش چیه؟! بچه تو سن هفت سالگی به یه زبان خارجی مسلط باشه که چه اتفاقی بیفته؟! می خواد مبلّغ دینش باشه؟ فرهنگشو به جهان بشناسونه؟ علوم مختلفو از منابع اصلی بگیره و به کشورش منتقل کنه؟

بابا! درسته که بچه تو سن پایین بهتر زبان یاد می گیره.. اما به چه قیمتی؟ این حساسیت بیمارگونه و این همه فشاری که به خردسالان تحمیل می کنیم نتیجه اش قراره چی باشه؟

یه قدری ترمز! (ایستگاه تفکر...  مسافرین محترم، سه دقیقه توقف داریم)


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1392/4/2/176342_107.jpg

.....

بچه تا پونزده سالگی هم به اندازه کافی ذهنش آمادگی دریافت سریع اطلاعاتو داره... نترسیم! کم نمیاره... وقت هست!

حالا زبان هیچی! بچه مون بالرین بشه که چی بشه؟ جالب بود

نه بذار اینجوری بگم: بچه امون تو جمهوری اسلامی بالرین بشه که چی بشه؟!!!!!!!    (حالا بلند بخند) خیلی خنده‌دار

(ایستگاه تفکر... فقط به مدت سی ثانیه!... موضوع اینقدر شفافه که بیشتر از این نیاز نیست)

اگه اینقدر خارجی ایم، اینجا چه می کنیم؟! بریم یه جایی که این چیزا ارزش باشه.. لااقل اینهمه سرمایه ی مالی و عمری مون تلف نشه... بچه مون بالرین شد بتونه "ستاره" بشه!... بعد یهو دیدی شد "دختر شایسته" !! (آخرش هم.... دیگه چه اهمیتی داره؟ ... به سرنوشت دیگر ستاره ها دچار می شه!.. خب بذار بشه... اصلا ما برای همین به دنیا اومدیم!)

........

باشگاه های ورزشی، تبدیل به کلاس رقص شدن... (رقص هم نوعی ورزشه دیگه!)

ژیمناستیک شده باله!

اصلا تو باشگاه های ورزشی، رسما کلاس های تخصصی رقص سنتی داریم..

حالا تکنو و باقی قضایا هم گاماس گاماس!

کشور ما به اینهمه خواننده و نوازنده و رقاص و ... احتیاج داره؟!

اینهمه ظرفیت باید تو همین یه راه خرج بشه؟!

حالمون خوبه؟!

.........

یاعلی

 

 






تاریخ : چهارشنبه 92/7/17 | 9:33 صبح | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.