سفارش تبلیغ
صبا ویژن

EMOZIONANTE
 
لینک دوستان

به نام خدا
سلام؛


آدم اگه چیزی گم کنه، خیلی ناراحت میشه. گم کردن، حس خیلی بدی داره. نمی‌دونم تجربه‌اش کردی یا نه. چیزی شبیه اینه که توی دلت یه خلای ایجاد شه یا یه غم غریبی بیاد سراغت.
ولی از اون بدتر اینه که چیزی از آدم بدزدن. فرقی نمی‌کنه. اگر چیز بی‌ارزشی هم باشه که خیلی هم دوسش نداشتی، باز هم به شدت ناراحت میشی. یه غم ناآشنا با چاشنی خشم و دلخوری. یه معجون بدمزه که تا نچشی، درکش نمی‌کنی. حتی اگه یه مداد بی‌ارزش ازت بدزدن.
حالا تصور کن کسی خاک وطنت رو بدزده. تو رو از کشور خودت بیرون بندازه. خونه‌تو به زور صاحب شه. وسایل زندگیت، ماشینت، دار و ندارتو بگیره و زورت هم بهش نرسه. هیچ فریادرسی هم نداشته باشی. چجوری میشه چنین چیزی رو حتی تصور کرد؟ واقعا چه حسی داره؟ غم؟ خشم؟ نفرت؟ حسرت؟ ...
واقعا نمی‌دونم.
ولی اینجوریه که می‌بینیم مردم غزه با چهار روز آتش‌بس دوباره راه میفتن به سمت خرابه‌های خانه و کاشانه‌شون.
کی می‌تونه بفهمه اونا چه حالی دارن؟ کی می‌تونه تصور کنه؟ کی می‌تونه حتی در موردش حرف بزنه؟
و فرموده‌اند:
قلم اینجا رسید و سر بشکست

 


[ شنبه 102/9/4 ] [ 8:39 صبح ] [ آگاهی ]

به نام خدا
سلام؛

معمولا وقتی در بحبوحه جریانی هستیم، خصوصا اگر جریان شدید و تکان‌دهنده‌ای باشد، نمی‌توانیم خوب تحلیل کنیم یا تصمیم درستی بگیریم. همین که مدتی از وقایع می‌گذرد و ماحصل اتفاقات را بررسی می‌کنیم، نگاه وسیع‌تر و تحلیل درست‌تری می‌توانیم داشته باشیم. چون بسیاری از موضوعات دیگر حل شده و نتیجه‌اش آشکار.

این موضوع، در همین قضایای فلسطین و جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی، کاملا نمایان است. اول که عملیات غافلگیرانه حماس موسوم به طوفان الاقصی را دیدیم، گفتیم خب دیگر کار تمام است و منتظر بودیم در این عملیات، کل اسرائیل محو شود.
کمی که گرد و خاک‌ها خوابید و مستی و گنگی از سر صهیونیست‌ها پرید و شروع کردند به حملات وحشیانه و آن صحنه‌های دلخراش به دل تاریخ سرازیر شد، آه از نهادمان برآمد که ای بابا! این چه کاری بود؟! حماس که از پس اینها برنمی‌آمد، چرا شروع‌کننده ماجرا شد که اینطور مردم بی‌گناه را به کشتن بدهد؟ اصلا چرا ایران کاری نمی‌کند؟ چرا دیگر کشورها وارد نمی‌شوند؟ حالا این مار زخمی مگر آرام می‌گیرد؟

کمی که گذشت و جنبش‌های جهانی را در حمایت از فلسطین دیدیم و اقبال و توجه مردم دنیا به آموزه‌های اسلامی و قرآن و حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف را دیدیم، نظرمان چرخید که خب پس این خون‌ها ثمرات قابل توجهی دارند.
حالا امروز، پاسخ دیگری برای این سوالات داریم:
آیا حماس با دست خالی پا به میدان گذاشته؟
آیا باقی جبهه‌های مقاومت، خصوصا هسته مرکزی آن (ایران) دست روی دست گذاشته‌اند و تماشاچی‌اند؟
آیا این طولانی شدن جنگ، به فرسایش جبهه مقابل منجر شده و به نفع فلسطین است؟
امروز افکار عمومی جهان، روی کدام مسئله متمرکز است و خواهان نابودی کدام جبهه؟

تصور کنیم در همان گام نخست، فاتحه اسرائیل خوانده شده و از نقشه حذف می‌شد. آیا جز این بود که تا ابد حماس را تروریست می‌دانستند و نسبتش می‌دادند به داعش و افکار عمومی جهان را پر می‌کردند از وحشت از نام اسلام و مسلمان؟
و بعد با حمله همه‌جانبه به فلسطین و محو آن از نقشه، همه به کار و زندگی خود مشغول می‌شدند و آنها که بار اول اسرائیل را علم کرده بودند، مجدد و البته اینبار محکم‌تر و عمیق‌تر این علف هرز را در خاک فلسطین بسط می‌دادند تا با قوت بیشتر به جنایت و ترور ادامه دهند و به عنوان ملتی مظلوم که می‌خواهند از حق خود دفاع کنند، مورد حمایت افکار عمومی قرار بگیرند؟

طولانی شدن جنگ، اقتدار و هیمنه اسرائیل را شکست. به‌عنوان یک غده سرطانی مضر برای بشریت شناخته شد که نابودی‌اش ضروری است. صبر و مقاومت و ایثار مردم فلسطین، بر اقیانوس وسیع منیت‌ها و انسان‌محوری‌ها که دنیا را فرا گرفته بود، رنگ خدا ریخت و دل‌ها را متوجه حقیقتی فراموش‌شده کرد: دین. ملت‌ها مستقل از سیاستمداران و دولت‌هایشان به میدان آمده‌اند و برای حمایت از فلسطین هر کاری می‌کنند. تحریم کالاهای اسرائیلی دیگر مختص مسلمانان نیست، پویشی جهانی است. مردمی که کاری به این حرف‌ها نداشتند، امروز ساعت‌ها از کشتی‌هایی آویزان می‌شوند که خبر رسیده حامل محموله‌های کمک به اسرائیلند. اقبال به اسلام، مسلمانان، قرآن، مسئله حجاب، و مانند آن، به شکل قابل توجهی فراگیر شده. و امروز کار به جایی رسیده که قهرمان تمام ملت‌های دنیا آن کسی است که تیر خلاص را در مغز اسرائیل خالی کند.
بسیاری از حقایق را گذر زمان آشکار می‌کند و این میان، خوش به حال آنهایی که ولایتمدارند و در اعتماد به ولی زمانشان، لحظه‌ای دچار تردید نمی‌شوند و تحلیل‌های شخصی خود را ارجح بر تدبیر رهبر خود نمی‌دانند. خوش به حال آنها که به واسطه این ایمان و اعتماد، آرامند و خود را نمی‌بازند و دچار تشویش و بی‌خودی نمی‌شوند.
خوش به حال آنها که اهل عبرت از تاریخند و دریافته‌اند که نباید برداشت شخصی خود را بر امامشان تحمیل کنند.

 


[ پنج شنبه 102/8/25 ] [ 9:42 عصر ] [ آگاهی ]

What had prolonged the war in Gaza, that which daily adds to the wounds of our hearts, that which made us impatient, the cause of all the cruelty that we witness day and night, it is the lack of unity of Islamic societies.

We are one of the most populous societies in the world, and one of the richest of them. We are rich in natural resources that the whole world needs.

Despite all this, the common enemy of us Muslims has the courage and audacity to destroy the houses and hospitals and schools and universities on our brothers and sisters and we watch them like nothing had happened!

The fact that we see people come to the streets in different societies and rise up against oppression, but they are not going anywhere, is the reason for only one thing: The world needs a leader. A powerful leader who can direct the great power of nations towards a single and common goal and build a paradise  from this great flood. And if we come to the streets and shout slogans in the coming days, the killings and crimes will continue and we will again witness heartbreaking and painful scenes that have robbed us of sleep and made our lives sad. We must understand!

The world needs a leader regardless of its different nationalities, religions and cultures; a single and strong leader.

We must understand that we are poor and need God"s mercy with all our population, facilities, wealth and capabilities. We must understand that if God does not have mercy on us and does not send the promised #Savior in all heavenly religions to help us, we will be destroyed in the darkness of oppression and corruption.

This is not related to a particular society and religion, this is a universal issue and a general need that we should all pray for and demand.


[ دوشنبه 102/8/15 ] [ 3:19 عصر ] [ آگاهی ]

به نام خدا

سلام؛

آنچه که سبب طولانی‌شدن جنگ در غزه است،
آن چیزی که هر روز بر جراحات قلبمان می‌افزاید،
و آرام و قرارمان را گرفته و بی‌تابمان کرده است،
مسبب اینهمه ظلمی که شب و روز شاهدش هستیم،

و اینهمه عجزی که احساس می‌کنیم،

عدمِ اتحاد جوامع اسلامی است.
ما از پر جمعیت‌ترین جوامع جهانیم.
و از ثروتمندترین آنها.
ما غنی از منابعی طبیعی هستیم که کل دنیا به آن نیازمندند.
با اینهمه، دشمن مشترک ما مسلمان‌ها، این جرات و جسارت را دارد که اینگونه خانه و کاشانه را بر سر برادران و خواهران ما ویران کند و آب از آب هستی تکان نخورد!
صدا هم از کسی در نیاید! دربیاید هم انگار نه انگار!
اینکه می‌بینیم در جوامع مختلف، مردم به خیابان‌ها آمده و بر علیه ظلم قیام کرده‌اند، ولی راه به جایی نمی‌برند، علتش فقط یک چیز است:
دنیا، رهبر می‌خواهد.
رهبر مقتدری که بتواند نیروی عظیم ملت‌ها را به سوی هدفی واحد و مشترک هدایت کند و از این سیل عظیم، گلستان بسازد.
و الا تمام روزهای آینده را هم به خیابان بیاییم و شعار بدهیم، باز کشتار و جنایات ادامه دارند و باز شاهد صحنه‌های دلخراش و عذاب‌آوری خواهیم بود که خواب از چشمانمان ربوده و جانمان را به ستوه آورده است.
باید بفهمیم!
دنیا، فارغ از ملیت‌ها و مذهب‌ها و فرهنگ‌های مختلفش، رهبر می‌خواهد.
یک رهبر واحد و نیرومند.
چیزی که نمونه‌ کوچکی از آن را در ایران اسلامی می‌بینیم که به واسطه وجود ایشان و اقبال مردم به ایشان، مرکز ثقل منطقه‌ای هستیم که دور تا دورش، آشوب و ناامنی موج می‌زند. و مرکز فرماندهی‌ای هستیم که قدرت‌های دنیا از آن حساب می‌برند. همان‌هایی که تا دیروز به انواع و اقسام تهدیدها و تحریم‌ها آزارمان می‌دادند، امروز پای ایران که وسط بیاید، به سرعت اعلام می‌کنند که ما به دنبال گسترش درگیری نیستیم!
باید بفهمیم که ما با تمام جمعیت و امکانات و ثروت و توانمندی‌هایمان، فقیریم و محتاج رحم پروردگار.
باید بفهمیم که اگر خدا به حال ما رحم نکند و آن منجی وعده‌داده‌شده در تمام ادیان آسمانی را به یاری ما نفرستد، در تاریکی ظلم و فساد نابود خواهیم شد.
این مربوط به جامعه و دین خاصی نیست، بلکه موضوعی جهانی و نیازی عمومی است که باید همگی برای آن دعا کنیم و خواهان آن باشیم.

 


[ دوشنبه 102/8/15 ] [ 1:55 عصر ] [ آگاهی ]

به نام خدا

سلام؛

از دست دادن چشم خیلی سخته.
آدمی که دچار این ضایعه میشه اصلا نمیتونه چنین چیزی رو بپذیره.
مثل مرغ آزادی که تو قفس انداختنش، خودشو به در و دیوار می‌کوبه.
بی‌قراری می‌کنه.
نمیشه.
خیلی سخته.
زندگی آدم، دچار تحول ناگزیری میشه که هرچی هست، قطعا دیگه زیبا نیست.
فقط ناچاریه.
روزگار میگذره و آدم،

بدون چشم،

با هر مصیبتی که هست،

به گذران عمر مشغول میشه.
با رنج عمیقی که هیچ‌وقت شدتش کم نمیشه ولی کم‌کم دیگه سعی می‌کنه کمتر به خاطرش بی‌تابی کنه.
دیگه کمتر با آتش غمش، دل دیگران رو بسوزونه.
دیگه کمتر بقیه رو از رنج بزرگش با خبر کنه.
عادت نمی‌کنه.
ولی ناچاری، ساکتش می‌کنه.
از دادن عزیزان، این شکلیه.
چیزی که هر ساعت داره تو غزه تکرار میشه.
چیزی که هر لحظه در انتظارش هستند.
ای کاش آدم هر دو چشمش رو از دست بده،
فرزندش رو نه.
عزیزش رو نه.

 


[ دوشنبه 102/8/1 ] [ 7:22 عصر ] [ آگاهی ]

به نام خدا
سلام؛ 


صاحبِ تحلیل بودن، از ضروری‌ترین نیازهای امروز بشر است.
اینکه در حوادث مختلف این قدرت را داشته باشی که "درست بفهمی" و "درست بفهمانی"، یک نیاز اضطراری است.
معمولا وقتی گفتگویی بین دو گروه مخالف صورت می‌گیرد، انتهایش به این ختم می‌شود که "فقط امیدوارم اشتباه نکنیم و در آینده از موضعی که گرفتیم، شرمنده نباشیم" (که البته هرکدام خطاب به طرف مقابل کنایه می‌زند و خود را بر حق می‌داند!).
اما از کجا بفهمیم تحلیل ما درست است یا نه؟!
بگذارید نگاهی به همین قضیه اخیر (موضوع فلسطین)، بیندازیم.
عده‌ای معتقدند در این قضیه، حماس مقصر است که آغازگر جنگ بوده. عده‌ای معتقدند اسرائیل جنایت‌کار جنگی است. یک عده می‌گویند هر دو جنایت می‌کنند و برای اثبات این ادعا، سند و مدرک از منابع مورد پذیرش خود می‌آورند. یک عده دیگر معتقدند فلسطین هر کاری کند، حق دارد.
برای اینکه تحلیل درستی داشته باشیم و در نتیجه موضعِ به‌جایی بگیریم، باید ببینیم موضوع دعوا چیست.
هفتاد و پنج سال پیش، گروهی یهودی به بهانه آنچه ادعا دارند در کتاب مقدسشان به آنها وعده داده شده، تصمیم گرفتند کشوری به نام فلسطین را تصرف کنند و به قول خودشان به آنجا که سرزمین موعودشان است، برگردند. آنچه از شواهد تاریخی برمی‌آید کشتار بی‌رحمانه ساکنان فلسطین به دست یهودیان است (از طنطوره پرس و جو کنید) که در نتیجه آن، عده زیادی هم به ناچار به مناطق دیگر پناهنده شدند و اسرائیل هر چقدر توانست فتح کرد و شهرک ساخت و زندگی تشکیل داد. زنان و مردان یهود را از اطراف دنیا فراخواند و برای خودش، کشور ساخت.
سال‌هایی طولانی است که ملت فلسطین، به هر شکل ممکن با این تجاوز آشکار در تقابل است و دائم مورد بی‌رحمانه‌ترین جنایت‌ها در قبال کودکان، نوجوانان، جوانان، زنان، و مردان خود است. از کشتار و شکنجه تا ربودن و فجیع‌ترین اعمال، چنان‌که همه با خبریم.
رژیم صهیونیستی از ارتکاب هیچ جنایتی، ابا ندارد و برایش هم فرقی نمی‌کند این جنایت در حق مسلمان باشد یا مسیحی. فلسطینی باشد یا یک خبرنگار خارجی که به جنایات او معترض است. در جهان به وحشی‌گری، بی‌رحمی، و قساوت معروف است و به آن مباهات هم می‌کند. تعداد بسیار زیادی پرونده باز از ارتکاب جنایات ضد حقوق بشری دارد که انگار نه انگار. سیستم این رژیم، سیستمی بی‌کله و رعب‌آفرین است. دیوانه‌ای که هیچ لجامی ندارد و گویا کسی از پس او برنمی‌آید. صاحب ثروت، قدرت، و درندگی.
با این همه، یک نوار باریک در فلسطین اشغالی، این رژیم را به ستوه آورده و چیزی حدود 17 سال است به بهانه اینکه مردم این منطقه به حماس رای آری داده‌اند، این باریکه را محاصره کرده و به بهانه‌های مختلف نسبت به مردم آن جنایت روا می‌دارد.
این اواخر با واقعه "طوفان الاقصی" سیلی محکم و ناغافلی از همین باریکه کوچک دریافت کرده که شکست اطلاعاتی مفتضحانه‌ای برای او محسوب شده؛ او که سالین دراز است به سامانه هوشمند "گنبد آهنین" مباهات می‌کند و خود را ضد ضربه می‌داند!
اسرائیل از این ضربه بزرگ و ویرانگر چنان به خود می‌پیچد که به بدترین و بی‌نظیرترین جنایات در حق مردم این منطقه روی آورده و برایش فرقی نمی‌کند مسجد را بزند، یا کلیسا را. مدرسه را منهدم کند، یا بیمارستان را.
آب را دریغ می‌کند، راه ورود غذا و دارو را می‌بندد، برق و سوخت را می‌گیرد و اساسا کشتن کودکان و زنان بی‌دفاع و بی‌پناه غزه را "حق" خود می‌داند و از ارتکاب هیچ جنایتی دریغ ندارد، تا جایی که این روزها کودکان غزه برای گمنام نماندن اجسادشان، اسم خود را روی دستانشان می‌نویسند!
بالاخره "حق" با کیست؟ آیا فلسطین هم با بمباران اسرائیل، مرتکب جنایت شده؟ آیا اسرائیل دارد پاسخ می‌دهد و از مردم خود دفاع می‌کند؟
تصور کنیم دزد گردن‌کلفتی به زور وارد خانه من شده، دست و پایم را بسته، پدر و مادرم را کشته، و کودکانم در خطرند. بدیهی است هر زمان که احساس کنم فرصت مناسبی است، دست به دفاع می‌زنم. اگر بتوانم او را می‌زنم، مجروح می‌کنم، یا حتی می‌کشم. اگر او، خانواده‌اش را هم شریک جرم خود کرده و برای غارت ما آورده، هر چه بر سر آنها بیاید گردن اوست. دفاع "حق" من است. من حق دارم از اموالم، از فرزندانم، و از جان خودم دفاع کنم و جلوی زورگویی و جنایت او را بگیرم. بدیهی است.
کاری که غزه می‌کند و فلسطین در این سال‌ها کرده، دفاع است نه تهاجم. ضربه حماس در پاسخ به جنایات بی‌پایان اسرائیل است و عقب‌راندن آن از خانه و کاشانه‌ای که به‌زور غصب کرده.
بحث جنگ بین دو کشور مختلف نیست که بتوانیم بگوییم به ما مربوط نیست. بحث "مظلوم" و "ظالم" است. ما اگر ببینیم کسی ظلم می‌کند و آن مظلوم فریادرسی ندارد و بی‌تفاوت بگذریم و حتی کلمه‌ای در اعتراض به ظالم خرج نکنیم، در ظلم او شریکیم. اگر سکوت کنیم و به دفاع از حق کمر نبندیم، در خون آن کودکان مظلوم، در وحشت و استیصالشان، در خواب‌های پریشانشان، در گرسنگی و تشنگی تحمیلی‌شده بر آنها، در ویرانی کاشانه و رویاهایشان، شریکیم.
در تمام جنایت‌های ظالم شریکیم.
یک لحظه شک نکنیم.
خدا از حق مظلوم نمی‌گذرد.
.............
پ.ن.
یکی از وجوه قدرت، تسلط بر رسانه است. اگر گروهی رسانه را (شامل شبکه‌های اجتماعی پربازدید، ماهواره و کانال‌های خبری پربیننده، سینما و انیمیشن، و ...) در دست داشته باشد، به راحتی می‌تواند بر افکار عمومی سوار شود و به هر سویی می‌خواهد هدایتشان کند. تنها مانع در برابر این قدرت، نیروی بصیرت است. واجب است واجب است واجب است که خود و اطرافیانمان را به این سلاح مجهز کنیم.
دیروز تصویری دیدم از تعدادی کودک نو پا که داخل قفس ریخته شده بودند. همان تصویری که چند سال پیش از جنایات داعش منتشر شده و دل‌هایمان را به درد آورده بود. دیدم که نوشتند حماس کودکان اسرائیلی را اسیر کرده!
وارونه‌نمایی کار رسانه‌ای است که در اختیار ظالم است؛ تا آنجا که جای ظالم و مظلوم را عوض کند. کار او سانسور و دروغ‌پراکنی و بزرگ‌نمایی است. این رسانه، جان می‌گیرد، خون می‌ریزد، ویران می‌کند و اساسا برای همین ساخته و تقویت شده.
فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ

.............

برای اینکه گفتگو، نتیجه داشته باشد، لازم است دو طرف، مبانی مشترک داشته باشند. همیشه در بحث‌ها ببینید مبنای مشترکتان کجاست و از همانجا شروع کنید. کسی که اساسا فلسطین را بر حق نمی‌داند، نمی‌تواند در گفتگو با کسی که اسرائیل را جنایتکار می‌داند، به نتیجه برسد. مبنای مختلف سبب گزینش منابع متفاوت هم می‌شود. یکی می‌گوید تصویر اجساد کودکان سر بریده، متعلق به کودکان اسرائیلی است، دیگری می‌گوید فلسطینی. چون هر کدام خبر را از منبع مورد وثوق خود گرفته‌اند. این گفتگو باید حتما از اشتراکی شروع شود. مثلا هر دو طرف در این باور شریکند که ظلم بد است و با ظالم باید مقابله کرد. و بعد اینکه آیا اشغال یک سرزمین و بیرون کردن مردم آن، ظلم هست یا نه؟ و ... .

............‌‌

شاید شنیده باشید که مردم فلسطین خودشان زمین‌هایشان را به صهیونیست‌ها فروختند. برای اطلاع از صحت این مطلب باز ارجاعتان می‌دهم به قضیه طنطوره. فرقی نمی‌کند چه مدرک تحصیلی داشته باشیم. اگر کسی هستیم که هر حرفی را بدون تحلیل می‌پذیریم، قطعا بی‌سوادیم. اهل تحقیق باشیم.

........

هنوز هستند کسانی که اگر حسین علیه السلام را بکشند، می‌گویند حسین دنبال خلافت بود و اگر خانواده و کودکان او را بکشند و غارت کنند، می‌گویند حسین اشتباه کرد که زن و بچه با خود برد و اگر سر حق را بالای نیزه ببینند می‌گویند ما که آنجا نبودیم تا قضاوت کنیم. با چنین آدمی بحث نکن: صُمُّ بُکمٌ عُمی فَهُم لَا یَرجِعُونَ



[ یکشنبه 102/7/30 ] [ 10:27 صبح ] [ آگاهی ]

به نام خدا
سلام؛


چرا بعضی کشورهای اسلامی، به بیانیه و اظهار تاسف بسنده می‌کنن؟ خصوصا اونایی که اوضاع و احوال اقتصادیشون، توپه و اراده کنن می‌تونن ابرقدرت‌ها رو به زانو درآرن.
یادتون باشه قبلا گفتم اون توسعه فنی و تکنولوژی‌های عجیب و غریب و ظواهر خیره‌کننده کشورهایی مثل امارات، گولمون نزنه. همه هنر و نهایت افتخار اینا، تکنولوژی عاریتیه که نفت دادن و به منت خریدن و حالا تفرجگاه شرق و غربند در حالی که تمام این شکوهی که می‌بینیم روی چهار پایه متزلزلی استواره که دست از پا خطا کنن، از زیر پاشون می‌کشن!
چون وابسته‌اند. چون بین توسعه و پیشرفت، توسعه رو انتخاب کردن. چون هیچی از خودشون ندارن. صاحب فن و تکنولوژی و علم و هنر نیستن. مستاجرن!
همه دلخوشیشون بیمارستان امریکایی و ماشین اروپایی و تکنولوژی قرضیه. هیچی جز پول ندارن.
اینه که وقتی حروم‌زاده‌ای به نام اسرائیل جنایت می‌کنه، جرات ندارن کاری کنن. ثروتی که باید خرج قوت و پیشرفت جامعه اسلامی میشد، خرج شکم‌های گنده و تفریح و تفرج شده.
این خوک‌های کثیف، صاحب رای و کلامی نیستند.
برای اینه که سر تو لاکشون بردن و فقط گاهی اظهار تاسف می‌کنند!
.............


توجه داریم که حروم‌زاده‌های غاصب دارن تند و تند شهرک‌هاشونو تخلیه می‌کنن در حالی که مردم شریف و مظلوم غزه زیر شدیدترین حملات وحشیانه و جنایت‌های بی‌نظیر هنوز موندن و شهید می‌دن؟
این فرق صاحب‌خونه و دزده. اولی احساس خطر کنه دفاع می‌کنه، دومی فرار می‌کنه!
...........


این روزها حال هممون خیلی بده. اینقدر که از خنده خودمون شرمنده می‌شیم، از غذای گرمی که می‌خوریم، از آسایش و آرامش بچه‌هامون شرمنده میشیم.
5شنبه تو کلاس نویسندگی، مشغول نوشتن بودیم که یهو طبقه بالا شروع کردن به دریل‌کاری. یهو بچه‌ها از جاشون پریدن و موندن که چه اتفاقی افتاده.
شب و روز صدای بمب و خمپاره شنیدن چه حسی داره؟ شب و روز تو وحشت مرگ عزیزان موندن چه حسی داره؟ شب و روز، بی آب، بی برق، بی غذا، بی امکانات پزشکی و بهداشتی، شب و روز تحت جنایت بودن چه حالی داره؟
حالم خیلی بده. مثل همه بی‌قرارم.
اما مطمئنم بیشتر از همه ما قلب صاحب الزمان روحی فداه در فشاره و بعد، قلب رهبران مقاومت خصوصا حضرت آقا.
مطمئنم اونها خیلی بیشتر و شدیدتر از ما درگیر این فجایع هستند و خیلی بیشتر و شدیدتر از ما به خودشون می‌پیچن و خیلی بیشتر و شدیدتر از ما خواهان نابودی کامل رژیم منحوس اسرائیلند.
می‌دونم و مطمئنم و به ذکاوت و هوشیاری رهبران مقاومت ایمان دارم و مطمئنم در وقتی که مناسب‌ترین است، کار رو یکسره خواهند کرد.
تا اون زمان، وظیفه ما همون کاریه که بعد از سقیفه مقداد کرد؛
امیرالمومنین رو دست‌بسته می‌بردند (یه چیزی می‌گیم یه چیزی می‌شنویم) و امام دستور صبر داده بودند. مقداد پیشاپیش مولا عقب‌عقب حرکت می‌کرد و دست بر قبضه شمیر و چشم در چشم ولی خدا منتظر اشاره بود.
همیشه اون چیزی که ما تشخیص می‌دیم و غلیان عواطف به ما تحمیل می‌کند، درست و هوشمندانه نیست. ولایتمداری، یعنی مقداد باشیم. خون دل بخوریم، جان به لبمون برسه، ولی چشممون به فرمان حضرت ولی باشه.
..............


والله والله والله به روشنی می‌بینم اگر چیزی از اجساد پراکنده و گریزان این حروم‌زاده‌ها بمونه، کارشون به جایی می‌رسه که در تمام نقاط جهان، از ترس سنگسار شدن، هویتشونو پنهان کنن.
باید موش‌های کثیف صهیونیست به زندگی زیرزمینی خو بگیرن.
دنیا دیگه جایی برای حروم‌زاده‌ها نداره!

 


[ جمعه 102/7/28 ] [ 7:35 عصر ] [ آگاهی ]

بسم الله الرحمن الرحیم


به وقت #طوفان_الاقصی

و بشر الصّابرین

و الحمدلله رب العالمین


که پایان انتظار نزدیک است ...










[ یکشنبه 102/7/16 ] [ 12:33 صبح ] [ آگاهی ]

سلام.

جنایت روشن و بی رحمانه ی رژیم غاصب و بی رحم صهیونیستی در حق مردم بی دفاع و مظلوم غزه و فلسطین را تسلیت می گم و از شدت شرمندگی دیگه نمی دونم چی باید بگم. چطور می شه اسم خودمونو مسلمون بذاریم و در برابر این ظلم آشکار رژیم حیوان منش صهیونیستی سکوت کنیم و صدامون در نیاد. واقعا متاسفم.

وقتی تو با دستای کوجولو و ناخنهای نازکت صورت خودتو خش می ندازی من اینهمه ناراحت می شم. چطور می شه مادری رو دید که فرزند نازنینشو جلوی چشمش از بین می برند و از خشم و بغض نمرد؟

چطور می شه فریادهای کودک بی پناه و وحشتزده ای که والدین عزیزشو از دست داده شنید و سکوت کرد؟

چطور می شه اینهمه وحشی گری رو دید و در کنارش سکوت مرگبار و البته حمایتگر این وحشی گری رو دید و فریاد نزد؟

واقعا متاسفم که اسم من هم مسلمونه. وقتی دولت های مسلمان ساکتند و اعتراضی ندارند و چه بسا با این سکوت حامی این جنایات هستند دیگر چه توقع از دولت های دیگر که تاریخ طویلی در استعمارگری و جنایت دارند و البته همچنان دم از حقوق بشر هم می زنند.

متاسفم و همیشه از خودم می پرسم چرا من نمی تونم کاری کنم و فقط از این غم می سوزم؟

اینجا تمام تماس ها و حتی خطوط اینترنت ما تحت کنترله و حتی دیشب که یه اس ام اس به دوستم زدم که آدرس حسینیه ی شیعیان رم رو ازش بگیرم تا در مراسم شرکت کنم این اس ام اس امروز به دستش رسید و همین وبلاگ هم از صبح تا حالا نشستم تا این مطالب را بنویسم اما هربار صفحه بسته می شه و ارور می ده و نمی شه چیزی نوشت. می خواستم تعدادی عکس هم در همین رابطه بذارم که اگه خدا بخواد و بتونم حتما این کار رو می کنم.....

برای شرکت در انتفاضه ی سنگ اینترنتی در ایران کلیک کن

 

Chi dice ancora che esiste la pace Quando si uccidono i bambini e i loro cari genitori e i vecchi senza peccato in Ghazeh? Dove sono i governi che cercono la pace? dov"è il Salvatore? Fino a quando dobbiamo vedere e sentire e non parliamo niente? Fino a quando aspettiamo che si uccidono i bambini e non diciamo niente? Veramente si pu? dire che noi siamo umani? Davvero no!!!!!0

Per appoggiare Gaza clicca


[ یکشنبه 87/10/8 ] [ 4:41 عصر ] [ آگاهی ]
          

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 163
کل بازدیدها: 568885