** 4 **
برای درک بهتر مطلب، یادآور می شوم نظام هستی، احسن است و همانطور که می دانیم با دلایل عقلی و نقلی بسیاری، عدل الهی و احسن بودن نظام هستی اثبات شده است. بحث در این خصوص بسیار مفصل است و فکر می کنم نیازی هم نباشد تکرار شود، اما مختصر و مفید می توان گفت: عالم هستی، نظامی است اَحسَن و همه ی اجزای آن به هم پیوسته و هماهنگ با هم در مسیر وحدت کمالشان حرکت می کنند؛ در چهارچوب این نظام هیچ گونه نقص و شری یافت نمی شود مگر آنچه که از تبعات انتخاب های غلط ما انسان هاست.
به زبان ساده: هیچ مدل و نمونه ای برای نظام هستی، زیباتر از آنچه هست، تصور نمی شود و ممکن نیست و انسان در این نظام احسن، کامل ترین موجودات و اشرف آنهاست.
با این مقدمه درمی یابیم که زن را جدای از پیکره ی هستی، نمی توان شناخت چرا که اجزای کل نظام هستی، به هم پیوسته اند و زن هم جزیی از همین نظام است.
از طرف دیگر در فلسفه، اصلی به نام "تشکیک در وجود" مطرح است که بر اساس آن، تمام موجودات، مراتب تجلیِ یگانه متجلیِ هستی، یعنی ذات اقدس اله هستند. این تجلی ایجاب می کند که هر موجود، رتبه ای از وجود را بگیرد که با دیگری متفاوت است و از آنجا که مسیر شدن و سعادت هر موجود، در همان رتبه و متناسب با اندازه ای که از وجود گرفته، باز است، مسیر هریک از موجودات با سایرین متفاوت خواهد بود.
پس هر موجودی جایگاه خاصی متناسب با ساختمان وجودی خود و البته متفاوت از دیگران دارد و بنابراین، مسیر کمال هرکدام هم متفاوت است.
مثلا دانه سیب همیشه درخت سیب شده و دانه ی پرتقال همیشه درخت پرتقال، و هرگز تخلفی در این امور رخ نداده است. ما هم هیچگاه از دانه سیب، توقع پرتقال شدن و از دانه پرتقال توقع سیب شدن نداریم. در بدن خودمان هم همینطور: توقع نداریم که چشم بشنود یا گوش ببیند!
زن و مرد هم همینطور هستند یعنی با اینکه در چهارچوب نظام وجود و در اصل کمال، برابر و یکسانند و هردو، توان رسیدن به آن کمال را دارند اما جایگاهشان در خلقت متفاوت است و در جنسیت یا موجودیتِ اعتباری و دنیوی با هم تفاوت دارند لذا بر اساس ظرفیت و استعدادهای خاص خود، مسیر حرکتشان متفاوت است و باید هرکدام در مسیر خود حرکت کنند تا هم خودشان هم سایر اجزاء نظام به کمال برسند.
پس با مباحثی که گذشت آیا اینکه زن و مرد را مساوی و دارای حقوق و مسئولیت واحد بدانیم عجیب تر از جابجا کردن ماهیت دانه سیب و پرتقال است؟!
زن و مرد، مخلوق خدای واحد و یگانه اند و در اصل وجودشان یگانه اند ولی به دلیل اختلاف ماهیتشان، با هم برابر نیستند و مسیر کمالشان متفاوت است که اینیکسان نبودن، تفاوت نام دارد نه تبعیض.
اگر اینطور بود که یکی از زن یا مرد به کمال می رسید و دیگری نمی رسید بله تبعیض وجود داشت، اما اکنون که مسیر کمال برای هر دو باز است چه تبعیضی؟!
و بنابر تفاوتی که اینجا مطرح است مثل تمام موجودات این نظام احسن، مسیر کمال هرکدام هم متفاوت با دیگری است و اصلا اگر چنین تفاوت هایی در نظام هستی وجود نداشته باشد هماهنگی و تعادل آن به هم می خورد.
شهید مطهری، فرق میان تفاوت و تبعیض را چنین بیان می فرمایند:
"آنچه در خلقت وجود دارد تفاوت است نه تبعیض. تبعیض آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان، بین اشیاء فرق گذاشته شود، ولی تفاوت آن است که در شرایط نامساوی، فرق گذاشته شود.
به عبارت دیگر تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، مربوط به گیرنده. با یک مثال ساده، مطلب روشن می شود: اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم و در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در اینجا تبعیضی صورت گرفته است، منشأ اختلاف، نیرویی است که آب را خالی می کند، و اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکی به ظرفیت ده لیتر و دیگری به ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در دریا فرو بریم، باز هم اختلاف هست، اما منشأ اختلاف تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه دریا و نیروی فشار آب."
خلاصه اینکه زن و مرد با هم متفاوتند و این تفاوت مثل همه موجودات دیگرِ نظام هستی، موجب می شود مسیر کمال هریک نیز متفاوت باشد و همانطور که می دانیم، مسیر کمال، تکوینی نیست بلکه تشریعی است و هر یک از زن و مرد، به اختیار خود، در آن مسیر قرار می گیرند و اگر خارج از محور خود، گام بردارند، از مجرای کمال خود خارج می شوند.
در ادامه، به امید خدا، در مورد تفاوت در جنسیت و رمز و راز آن، صحبت خواهیم کرد.
سعی می کنم تمام مطالب را به زبان ساده بیان کنم امیدوارم ابهامی وجود نداشته باشد.
بازدید امروز: 50
بازدید دیروز: 190
کل بازدیدها: 584511