به نام خدا
سلام؛
یکی دیگه از مسائلی که تو دنیای مجازی باید بهش توجه ویژه بکنیم عدم اعتماد به افراده..
خیلی زیاد دیده می شه گروه می سازن مثلا تو تلگرام (که اتفاقا دیروز درگیر همین ماجرا شدم) یه مدت زمان طولانی ای فعالیت می کنن یهو یکی می گه " آقا " تو گروهه! یه ولوله ای میوفته که ای وای واقعا آقا تو گروهه؟! اگه آقا تو گروهه خارج شه!! این یه چیز می گه اون یه چیز می گه یهو مدیر گروه می گه به نظر می رسه آقا تو گروهه..باید گروه رو حذف کنم..شماره بدین ببرمتون تو گروه جدید!!
به خدا یعنی آدم می خواد با سر بره تو دیوار! می گم یعنی واقعا برای همه ی شما محرز شده که اینایی که گفتن ما خانومیم همه از دم خانومن؟! از کجا به همچین نتیجه ای می رسیم؟!
اصلا این که بیایم گروه بسازیم بگیم صرفا خانوما فعالیت کنن هم اشتباهه هم خطرش از گروه های عمومی بیشتره.. ما تو گروه های عمومی حساب کار دستمونه.. رعایت محرم نامحرمو می کنیم.. هر حرفی نمی زنیم.. شکلک های مسخره نمی فرستیم.. قربون صدقه ی کاربرهای ناشناخته نمی ریم.. تکلیفمون مشخصه.. اما وقتی گروه زنونه می سازیم ناخودآگاه خیالمون راحته و این باب خطر رو قطعا به رومون باز می کنه.. مگه این که واقعا دانا باشیم و بشه تضمین کرد که تحت تاثیر جو هم قرار نمی گیریم..
از کجا معلوم همه خانوم هستن؟ و اصلا به فرض این که همه ی کابرا خانم هستن از کجا معلوم که همسرشون، برادرشون و .. با کاربری اونا وارد نشن؟! یه چیز بدیهی و روشنیه..
می بینیم گروه زنونه است هی شماره رد و بدل می کنیم منو ببر این گروه منو ببر اون گروه.. جدیدا می گن هر کی تو هر گروه عضوه منم عضو کنه.. اینم شماره ام! بعد که مصیبت سرمون اومد کاسه ی چه کنم چه کنم دست می گیریم!
توی گروه های مختص بانوان انگشت شمارن کسانی که واقعا رعایت می کنن و حواسشون جمعه که الکی به کسی اعتماد نکنن و خطرهای دنیای مجازی رو در نظر داشته باشن..
تو دنیای مجازی موضوع زن و مرد اصلا مطرح نیست چیزی که اهمیت داره اینه که هیچ کاربری قابل اعتماد نیست مگر این که عکسش ثابت بشه.. حالا این که چجوری ثابت بشه دیگه من نمی دونم! فقط می دونم اعتماد نکردن ضرری نداره اما اعتماد کردن خطرناکه!
***
تو پست قبلی گفتم: "منتها چیزی که گه گداری در ذهن آدمی دیننننننگ صدا می ده اینه که نکنه یه وقت به جای این که ما از این امکانات استفاده کنیم، این امکانات از ما استفاده بلکه سوءاستفاده کنن؟!"
مسئله ی سوءاستفاده ی دنیای مجازی از ما هم مسئله ی جالبیه! تو چند تا گروه عضو می شیم از این گروه کپی می کنیم اونور از اونور کپی می کنیم اینور! یه سری مطالب بی پایه و اساس که "افراد خاص جهت اهداف خاص" تهیه و تدارک دیدن رو ما زحمت می کشیم حمل می کنیم اینور اونور!
"آقا هرکی این دعا رو بخونه یه اتفاق خوب براش میوفته.. "
نمی دونم "اگه کپی نکنی مسلمون نیستی.. کپی کردن این مطلب هزینه ای نداره همه ی مسلمونا رو از این خبر مطلع کن! تو هر گروهی عضوی کپی کن! اگه نکنی فلان اتفاق میوفته! اصلا فلان اتفاق هم نمیوفته اما پای جون یه انسان وسطه! امشب قراره فلان ستاره بخوره به فلان سیاره همه موبایلاشونو خاموش کنن! زود کپی کن! و ..."
یک چرت و پرتایی که آدم می مونه از کجا در میارن اینا رو.. بعد ما هم مهربون! هی کپی می کنیم تا ملت آگاه شن! غافل از این که اینا برنامه پشتشه!
یه سری مطالب مذهبی می سازن که فلان اتفاق خوب میوفته.. هیچ هم نمیوفته و کم کم مردم به دین بدبین می شن که پس همش چرنده!
یه سری هم مطالب عاطفی می سازن که یه طفل خردسال عمل داره براش دعا کنین و .. که ما زحمت کپیشو بکشیم و اونا هم از این همه تکثیر استفاده های اقتصادی و اطلاعاتی شونو ببرن..
نوشته: "مادرم مریضه.. عمل داره.. تو رو خدا دعاش کنین.. برای همه بفرستین تا همه دعاش کنن.."
می گم: "بلا دوره ان شاءالله.. چی شده؟!"
می گه: "مال من نیست یکی برام فرستاده!" (حالا پیدا کنید پرتقال فروش را!)
"تو رو به امام چندم.. تو رو به فلان.." هی قسم و آیه که اینو منتشر کن.. ما هم بچه مسلمون! دیگه قسم داده دیگه! هزینه هم که نداره!
یه خورده فکر کنیم.. شاید ما خیلی مهارت و علم استفاده از این ابزار رو نداشته باشیم اما مسلما همه ی ما قدرت تفکر داریم.. می تونیم استدلال کنیم.. دو دو تا چهارتا کنیم.. چه به روزمون اومده؟!
***
و اما از معضلات اساسی بچه مذهبی ها در دنیای مجازی "مباحثه" است..
اکثریت قریب به اتفاق امثال بنده، دینمونو همینجوری "دلی" گرفتیم.. مثلا گفتن فلان عالم و عارف بزرگوار چنین فرموده گفتیم بله دیگه ایشون فرمودن پس قطعا همینطوره..[1] بعد میایم تو فضای مجازی یه "کاربر ناشناس" دو تا شبهه می ندازه تو جوابش می مونیم شروع می کنیم به فحاشی!
مثلا کابر ناشناس می گه: "آقا من اصلا تاریخ رو قبول ندارم.. ما که نبودیم و ندیدیم.. اونایی هم که نوشتن دار و دسته ی خلفا و پادشاها بودن به نفع اونا نوشتن.. اصلا تاریخ قابل اعتماد نیست.." و به کل میاد سندیت تاریخ رو نفی می کنه.. تا برسه به اینجا که بگه: "ما ائمه رو هم ندیدیم پس احادیث قابل استناد نیست.. معلوم نیست کی اینا رو نقل کرده و نمی شه بهش اعتماد کرد.." بعد می گه: "ما یه قران داریم تو دستمون همون فقط قابل استناده و کافی هم هست! شما شیعه ها هم الکی با "عُمَر" دشمنید.. سر فلان جنگ که عمر حمله کرد به ایران و چنین و چنان شد کینه ی عمر تو دل شماها افتاده.. گشتین دیدین حضرت علی ع با عمر دشمنه.. دشمنِِ دشمن می شه دوست! اصلا شیعه یه حزب و تشکیلاتیه که زمان فلان پادشاه به فلان دلیل تشکیل شده و اصلا مذهب نیست و جایی در اسلام نداره و ..."
عوض این که با دوتا جمله ی ساده جوابشو بدیم و بی پایه بودن ادعاهاشو ثابت کنیم، شروع می کنیم به فحاشی که ای فلان فلان شده ی چی چی زاده برو اول ببین پدرت کیه! معلومه دیگه تو که با علی ع دشمنی پس فلان زاده ای! فلان سلفی (پیشوند نام یک حیوان باوفا است) فلان فلان شده! (من شخصا تو یه همچین مباحثه ای شرکت داشتم و اینا رو به چشم دیدم)
خب نتیجه چی می شه؟ می گن "تو دعوا کی فحش می ده؟ اون که کتک خورده!"
کم آوردیم.. منطق نداریم.. جواب نداریم.. بد و بیراه می گیم! می خوایم حقانیت خودمون و مذهبمونو با بی احترامی و فحاشی ثابت کنیم! بعد چی می شه؟ بچه هامون می بینن دین و ایمون پدر و مادرشون منطق نداره.. پایه و اساس نداره.. همینجوری رو هوا نسل در نسل گرفتیم و بغلی بگیر! به همین سادگی لامذهب می شن!
تو قرآن هم داریم دیگه [2] به مشرکا فرمودن ایمان بیارین.. گفتن ما نسل در نسل بت پرستیدیم.. چجوری دین پدرانمونو رها کنیم؟! یعنی حتی اگر پدرانشون جاهل بودن و اشتباه می کردن!
دین بی پایه و اساس، اعتقاد بی بنیان می شه همین! ما چه فرقی با اون بت پرستا داریم؟ اونا نگاه به پدرانشون کردن ما هم نگاه به پدرانمون کردیم! کدوممون گشتیم ببینیم حقیقت دینمون چیه؟ شاید اصلا داریم اشتباه می کنیم! شاید پدرانشون اشتباه کردن!
عقل رو می ذاریم کنار، اعتقاداتمون می شه دلی.. کم میاریم بد و بیراه می گیم! اینم بساط امروز ماست..
بعد هم اصلا اون "کاربر ناشناس" کیه؟ اینا تشکیلاته.. فکر می کنیم اون اومده دنبال حقیقت؟! اون اومده وقت ما رو تلف کنه و اعصابمونو خرد کنه و با شبهاتش دین و ایمونمونو به باد بده.. واقعا اگه ظرفیتشو نداریم وارد این مباحث نشیم.. هم دین خودمونو به باد می دیم هم بقیه که دارن می خونن!
در هر صورت عرض کردم سواد هم که نداشته باشیم علم هم که نداشته باشیم عقل که داریم.. می تونیم از این مغزمون استفاده کنیم بهش خمس تعلق نگیره! اینقدر می فهمیم که آقا اگه همه ی تاریخ قابل استناد نیست قبول اما بخشی از تاریخ که قابل استناد هست.[3] بله تمام مطالبی که در مورد نادرشاه افشار تو تاریخ اومده قابل قبول نیست اما اون نامه هه که به فلان پادشاه نوشته و هنوز در اسناد موجوده اون که قابل استناد هست.. موجوده.. الان تو دستمونه.. می شه با توجه به اون به یه سری وقایع تاریخی دست پیدا کرد.. اگه ما نتونیم یه بخش تاریخ رو ثابت کنیم که نباید همه ی تاریخ رو زیر سوال ببریم! بگیم یا همه یا هیچ! عقلانی نیست..
***
در هر صورت این دنیای مجازی، دنیاییه که خواه ناخواه افتادیم وسطش.. باید کوچه پس کوچه هاشو یادبگیریم.. پس فردا بچه هامون می خوان اینجا تردد کنن.. باید بد و خوبشو بشناسیم.. بالا و پایینشو بشناسیم.. خودمونو مجهز کنیم تا بتونیم از خودمون مراقبت کنیم و در آینده بتونیم بچه هامونو تجهیز کنیم تا بتونن از خودشون مراقبت کنن..
این فرهنگ فرهنگ که می کنن اینه!
***
یه چیز دیگه هم رو دلم سنگینی می کنه باید بگم.. ماهایی که ادعا می کنیم برای ترویج فرهنگ اسلامی و شیعی داریم این همه وقت و عمرمونو صرف می کنیم، پیش خودمون، تو خلوتمون، خداوکیلی با خودمون حساب کتاب کنیم از این همه وقت و انرژی و نیروی جوونی که داریم هدر می دیم چقدرش واقعا برای رضای خدا و ترویج فرهنگ اسلامیه؟
اگر هم همچین هدفی رو واقعا داشتیم و مدت ها وقت و عمر صرف کردیم حساب کنیم چقدر موفق بودیم؟ چقدر تونستیم؟ چقدر زرق و برق های فضای مجازی و جاذبه ها و حواشی اش بهمون اجازه و فرصت فعالیت مفید و ثمربخش داده؟
بله باید فعالیت کرد باید از این موقعیت و از این ابزار استفاده کرد.. اما چقدر؟ چجوری؟ فکر کنیم!
التماس دعا
..........................................
1. با همه ی احترامی که باید برای علما قائل باشیم اینم باید بدونیم که ایشان معصوم نیستند و احتمال خطا هم دارند.. پس فرمایششون وحی منزل نیست.. بله علم و معرفت بالایی دارن و باید بهشون رجوع کنیم.. متخصصن باید ازشون کمک بگیریم این وظیفه مونه اما این که همه ی دینمون باشه فرمایش فلان عالم دیگه جای استدلال و عقل و منطق برامون باقی نمی مونه و این می شه که این همه بلا سرمون میاد!
2. سوره ی مبارکه ی بقره آیه ی 170: و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آباءنا ا و لو کان آباوهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون. ترجمه:و چون به آنان گفته شود: کتابى را که خدا فرو فرستاده است پیروى کنید، مى گویند: نه، بلکه از آیینى که پدرانمان را بر آن یافته ایم پیروى مى کنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى دانستند و به راه راست هدایت نیافته بودند، باز هم از کیش آنها پیروى مى کنند ؟
3. اینو مجبورم بگم برای این که می ترسم خودم با مطرح کردن شبهات بهشون دامن بزنم. البته خوبه مخاطب فکرش درگیر بشه ولی معمولا ما دنبال جواب سوالامون نمی ریم اونوقت خطرناک می شه!
بازدید امروز: 44
بازدید دیروز: 66
کل بازدیدها: 585387