سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا


از پنجره به بیرون نگاه می کنم.
نگاهم از میان گلبرگ های صورتی گل کاغذی که به حفاظ پنجره دخیل بسته اند پر می کشد لابلای درختان کوتاه و بلند پرتقال.
نفسم پر می شود از عطر بهارنارنج های آن طرف تر و در جوی زلالی که پای درختان است، روان می شوم.
به ساقه باریک قاصدکی دست می اندازم و در دست باد می افتم.
نفسم را پر می کنم از رطوبت دریایی که همین نزدیکی است.
صدای خروس همسایه است که با خروس های محل رقابت دارد و گنجشک هایی که روی پرچین جست و خیز می کنند.
عطر گل های محمدی را به سینه ام سرازیر می کنم و پنجره را می بندم.
از پشت شیشه های غبار گرفته، برج های خاکستری بلند را تماشا می کنم که میان نگاهم و آسمان دیوار کشیده اند. از اندک فضای خالی میانشان به سختی برج میلاد را می بینم: "چقدر هوا سنگین است!"
این را می گویم و چفت پنجره را محکم می کنم.


Image result for گل کاغذی






تاریخ : دوشنبه 95/5/25 | 5:58 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.