سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا


- «قدری بلند تر یا کوتاه تر چه فرقی می کنه؟!»

پارچه فروش با بی حوصلگی، متر نصفه نیمه اش را دوباره روی چادر سفید می گذارد. بلند می شمارد که بشنویم:

- «1... 2... 3...4...5... اینم 10 سانت بیشتر...»

قیچی را می گذارد و پیش از این که «مبارک باشه» اش را تمام کند، پارچه را می برد.

چادر را می گیرم. دوباره بر سر خواهرم می گذارم. سپیدی چادر بر نور چهره اش می افزاید. بی اختیار در آغوشش می کشم:

- «سفید بخت باشی!»

یلداست. امشب را قدری بلندتر گرفته اند که کم نیاید. حیف است این دور همی زود تمام شود. خواهرم وارد سالن می شود. از لابلای هلهله و آواز مهمانان آرام جلو می روم. خوب تماشایش می کنم. شب موهایش به صبح صورتش آمیخته. ستارگان نگاهش برق دیگری دارند. داماد چادر بخت را باز می کند و بر سرش می اندازد. نگاهش را گم می کنم. دلم ابری می شود و چشمم نم بر می دارد. اما لبم می خندد:

- «چه خوب اندازه شد... قدری بلند تر فرق دارد!»

خوشحالم که یلداست.


http://www.momtaznews.com/wp-content/uploads/2012/09/1104.jpg






تاریخ : پنج شنبه 95/10/2 | 12:7 صبح | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.