به نام خدا
چه اوضاعی شده! چه احوالی! همه چیز به هم پیچیده. همه چیز به هم ریخته.
گاهی وقت ها - شاید- لازم است همه چیز خراب شود تا یادم باشد فقط خودم هستم و خودت. تنهای تنها.
یک خلوت یک نفره با خودم و خودت که آخر هم نفهمیدم من تو ام یا تو منی؟
در هم ریخته ام. درهم و برهم. خسته و کلافه. حرف دلم را با تو می گویم. با تو تنها کسی که برایم مانده ای. با تو که برایم همه ای و غیر تو برایم نمانده. با تو که انتهای همه راه هایی. آخر همه آرزوها.
با تو می گویم و تو... اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم؛ جواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را ...
.............................
به آخر که می رسد، جان که به لب می آید، امیدها که قطع می شود، منیت ها که خرد می شود، لحظه گشایش است. لحظه گشایش نزدیک است. یقین دارم.
تاریخ : شنبه 95/11/16 | 10:35 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی | >
درباره وب
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 51
بازدید دیروز: 100
کل بازدیدها: 585154