بهنام خدا
ننوشتن، بهانه نمیخواهد. هیچچیز نمیخواهد. میتوانی روزها ننویسی، یا حتی سالها، بلکه تمام عمر. اما نوشتن، انگیزه میخواهد. بهانه لازم دارد. حال و هوا میخواهد. جورِ آدم باید جور باشد تا بنویسد. مدت زیادی است ننوشتهام. شخصی و برای خودم یا حتی عمومی و سفارشی. اصلاً ننوشتم و هیچ هم نفهمیدم چه مدت گذشته است. اما همیشه عذاب وجدان داشتهام. همیشه ته دلم غصه خوردهام و احساس گمکردن و کمداشتن کردهام. بارها موضوعات جالبی برای نوشتن یافتهام. در ذهنم جملهبندی کردهام. شروعش را رفتهام و سیل بیامان کلمات را کنار هم چیدهام. اما فرصت روی کاغذ آوردن - یا بهتر بگویم انگیزهاش را- پیدا نکردهام. هر زمان هم که حالی داشتم - یا بهتر بگویم خودم را وادار به نوشتن کردهام- ذهنم خالی خالی بوده است. مثل الان. فکر میکنی چرا مینویسم؟ از فرط عذاب وجدان. وجدان نویسندگیام درد گرفته است. باید چیزی مینوشتم. همین!
بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 163
کل بازدیدها: 584305