سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به‌نام خدا

معمولاً پدربزرگ- مادربزرگ‌ها مهربان‌تر از پدر- مادرها هستند. بچه‌ها گرایش بیشتری به آن‌ها حس می‌کنند و حرف‌شنوی بهتری هم از آن‌ها دارند. نوجوان‌های زیادی هستند که حرف دلشان را به پدربزرگ یا مادربزرگ راحت‌تر می‌زنند تا به پدر و مادرشان. حتّی ممکن است بیشتر تمایل داشته باشند کنار آن‌ها زندگی کنند تا در خانه خودشان.

بچه‌های من هم خیلی به مادربزرگشان علاقه دارند. مادرم، زن صبور و فهمیده‌ای است و تا دلت بخواهد سرشار از عشق. ولی خب من هم کم به بچه‌ها محبّت نمی‌کنم. تمام‌مدّت در خدمت بچه‌هاهستم و بخش عمده‌ای از ذهنم، درگیر امورات آن‌هاست. بااین‌حال می‌بینم از مادربزرگشان حرف‌شنوی بیشتری دارند و در کنار او خوشحال‌ترند انگار. خیلی زیرورو کردم تا فهمیدم «هرچه هست از قامتِ ناسازِ بی‌اندامِ ماست». اصرار ما بر تربیت‌ فرزندانمان، رابطه ما را با بچه‌ها به‌هم زده است.

پدربزرگ- مادربزرگ‌ها، بی‌دریغ خوب‌اند و بی‌توقع و بی‌اندازه مهر می‌ورزند. نوه‌ها را عمیقاً و با تمام قلبشان دوست دارند و هرگز دغدغه تربیت آن‌ها را ندارند. چه بسا گاهی حس می کنیم دارند تربیت ما را هم خراب می کنند. اما درواقع آن‌ها یک شاهراه ویژه به قلب نوه‌هایشان بازکرده‌اند که از آن طریق، بهترین و ناب‌ترین رابطه‌ها را برقرار می‌سازند و درنتیجه، حرفشان هم خریدار دارد و امرشان هم اطاعت می شود؛ آن هم با شوق.

ما پدر- مادرها، برای بچه‌ها بهترین‌ها را می‌خواهیم. در آموزش، ورزش، هنر، و در تمام امور زندگی، می‌خواهیم بهترین باشند. چون واقعاً دوستشان داریم یا نمی‌دانم شاید چون آن‌ها را بقیّه خودمان می‌پنداریم. درواقع مدل مهرورزی ما، متوقّعانه است. یعنی یک معامله نامرئی زیر پوست دوست‌داشتن‌هایمان در جریان است. دوستش دارم چون شاگرد اول شده؛ برایش جشن می‌گیرم و به او افتخار می‌کنم. همه‌جا از موفّقیتش دَم می‌زنم و دنیای مجازی و حقیقی را از وصف خوبی‌هایش پُر می‌کنم. حالا دست بر قضا، بزند و شاگرد اول نشود. دقیقاً عکس جریان بالا اتفاق می‌افتد و آه و ناله و سرزنش و یأسمان دنیا را پُر می‌کند.

امّا همین بچه در هر دو صورت فوق، برای پدربزرگ- مادربزرگش همیشه بهترین است. همیشه درجه یک و عالی است. همیشه مایه افتخار است. برق چشمان آن‌ها هنگام دیدن نوه عزیزشان، هیچ رابطه‌ای با موفقیت‌های موردِانتظار ما ندارد. همیشه هست. همیشه پر از شور و اشتیاق‌اند و برای تقدیم تمام عشقشان، نیاز به هیچ بهانه‌ای ندارند. وقتی با نوه‌ها هم‌بازی می‌شوند، آن‌ها را به گردش می‌برند، برایشان قصّه می‌گویند، هدیه می‌خرند و ... هرگز منتظر نیستند در ازای آن، چیزی پس بگیرند. آن‌ها دنبال هیچ‌چیزی نیستند مگر این‌که از اندک زمانی که با نوه‌هایشان هستند، بیشترین لذّت را ببرند. شاید به این دلیل که یک‌بار تجربه کرده‌اند که زمانِ لذّت‌بردن از عالم کودکی عزیزانمان، خیلی کوتاه و گذراست. بچّه‌ها موهبت‌های بی‌بدیلی هستند که در یک فاصله زمانیِ کوتاه امّا طلایی، در کنار ما قرار می گیرند تا لذّت زندگی‌مان را چند برابر کنند.

کاش یاد بگیرم مثل پدربزرگ- مادربزرگ‌ها، این‌همه عاشق باشم.

https://parsstock.ir/photos/10057/53867505-3d-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%88-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%A8%D8%A7-grandchildred-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%87.jpg

 






تاریخ : یکشنبه 97/4/10 | 5:5 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.