به نام خدا
سلام؛
کاری ندارم کی چی فکر میکنه.
کی به چی اعتقاد داره، به چی نداره.
اصلا بحث حق و ناحق هم نیست.
بحث ادب و بحث حرمته.
من اگر به قاعدهای پایبند نیستم، نباید تو جمع و جامعهای وارد شم که اون قاعده واسشون مهمه، بهش عقیده دارن.
یا نباید وارد شم، یا اگر وارد شدم باید به اون مهم احترام بذارم.
یه وقت قاعدهی اون جمع، ضد اعتقادات منه (اعتقاد رو تو پینوشت توضیح میدم). در اون صورت باید از اون جمع و اون قاعده دوری کنم که عقیدهمو زیر پا نذاشته باشم.
اما یه وقت هست، ضدیت و ضرر و زیانی برام نداره. باز هم مختارم تو اون جمع وارد شم یا نه. ولی اگر وارد شدم، دیگه حق ندارم به عقایدشون بیاحترامی کنم.
نمیتونم هضم کنم کسی وارد حرم اهل بیت علیهم السلام شه، با شلوار کوتاه، با جوراب نازک، با ناخن مصنوعی، با آرایش غلیظ، و با هرچیزی که بیحرمتی به تقدس این مکان و صاحبِ همیشهحاضرش محسوب میشه.
.............................
پ.ن.
اعتقاد به چیزی ممکنه و معنی میده که "وجود" داشته باشه. به "عدم" نمیشه معتقد بود. یعنی میشه بگم من به حجاب معتقدم. چون دارم در مورد "موجود" صحبت میکنم. ولی نمیشه بگم من به "بیحجابی" معتقدم، چون نبودن، وجود نداشتن، و عدم، چیزی نیست که بشه بهش اعتقاد داشت.
میتونم بگم من به حجاب عقیده ندارم.
فرقش چیه؟ وقتی من به حجاب عقیده دارم، جایی که مجبورم حجابمو تو جامعه بردارم، به "اعتقادم" خدشه وارد میشه. ولی وقتی به حجاب عقیده ندارم و مجبورم جایی حجاب داشته باشم، به "اعتقادم" ضربهای نمیخوره. این دو تا خیلی با هم فرق دارن.
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 100
کل بازدیدها: 583654