به نام خدا
سلام؛
اختلاف نظر و اختلاف سلیقه،
طبیعت انسانها و لازمهی رشده.
(قبلا گفتم؟!
عیب نداره!
یادآوری هم لازمهی رشده!)
اگر همهی آدمها مثل هم فکر میکردند،
و روش و منش یکسانی داشتن،
الان هنوز داشتیم تو غارها زندگی میکردیم!
(یادآوری لازمهی رشده!)
اما اینطور هم نیست که همهی نظرها محترم باشن،
و همهی باورها، صحیح.
حق، یه جریان ثابت، روشن و مشخص داره.
چه باب میل ما باشه،
چه نباشه.
تشخیص حق هم یه مسیر مشخص داره.
چیزی که هست،
حق یه اصل کلیه و ممکنه ازش استفادهی باطل بشه.
مثلا میگیم "ظلم" بده.
این حرف، حقه. همه هم بهش باور دارن.
اون اسرائیلیِ کودککُش هم میگه ظلم بده.
منتها موضوع اینجاست که اون اصلا کودککُشی رو ظلم نمیدونه،
حق میدونه!!
یا مثلا میگیم "آزادی" حق انسانه.
بعد میاییم آزادی رو به اقسام مختلفی که باب میل و خواست دلمونه تعریف میکنیم و اینو حق میدونیم.
زمان امیرالمومنین روحی فداه، شعار خوارج این بود:
"لا حکم إلا لله"
این حرف، حقه.
درسته.
ولی به قول امیرالمومنین علیه السلام:
"کلمة حقّ یراد بها باطل"
این حرف حق رو وسیلهای کردن برای رسیدن به باطل.
فتنه یعنی این.
میبینی حرفا قشنگه.
شعارها درسته.
به ظاهر هدف، اصلاحه.
اما در نهایت از این بذر، چیزی جز اغتشاش و خرابی به بار نمیاد!
.......................
پ.ن:
ما را زِ سَرِ بُریده میترسانی؟!
گَر ما زِ سَرِ بُریده میتَرسیدیم،
دَر مَجلِسِ عاشِقان نمیرَقصیدیم!
بازدید امروز: 158
بازدید دیروز: 140
کل بازدیدها: 584266