سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا

سلام؛

مدل تو، مدل حاج قاسمه. البته ما کم و بیش، حاج قاسم رو می‌شناختیم و خصوصا در سال‌های پایانی، زیاد اسمشونو شنیده بودیم. لااقل اینقدری خبر داشتیم که پشت ملت به حاج قاسم نامی گرمه و البته دل رهبر هم. ولی تو نه. تو، غریبه‌ای بودی که یک دفعه از هر خودی‌ای، خودی‌تر شدی. نفهمیدیم از کجا سر زدی که اینجوری تو دلهامون نشستی.
خبر شهادت حاج قاسم رو که شنیدم -همون روز صبح که کلی برنامه‌های قشنگ چیده بودم و شنگول از رختخواب بیرون اومدم و یهو دیدم همه اعضای خانواده، مات تلویزیونی هستن که تصویر حاج قاسم رو نشون می‌داد- بند دلم پاره شد. انگار روح از تنم رفت. انگار مُردم. ابدا نمی‌تونستم گریه کنم. به زور گاهی، اونم خیلی آروم، حرفی میزدم. وجودم تهی از هر بغض یا خشم یا وحشت یا ناامیدی یا هر احساس خردکننده دیگه‌ای بود. وجودم یک دفعه بی‌خود شد. ریخت. تموم شدم.
درست تا روز تشییع جنازه در تهران، درست تا سر "اللهم انا لا نعلم منهم الا خیرا"، حالم همین بود. صدای گریه رهبر که بلند شد، بالاخره قفل دلم شکست، چه شکستنی!
خبر شهادت تو رو که شنیدم ولی یهو به هم ریختم. نمی‌دونم چرا. به سرعت رفتم سرچ کردم، ماجرا رو درآوردم. درست بعد از حادثه‌ی شاهچراغ بود که هنوز حالم جا نیومده بود. بدجوری داغ دیدم از غمت. به خودم میگفتم چرا ماجرای این بچه اینقدر بهمت ریخته، تو که نمی‌شناختیش؟ بعدتر دیدم همه همین وضعیت رو دارن. همه هم متعجبن چطور یک نفر که اینقدر غریبه بود، اینهمه آشنا شده.
توی تشییع جنازه حاج قاسم، از حضور بعضی از دوستانم تعجب میکردم، ولی اینجوریه دیگه. باور کنیم یا نه، اختیار دلها دست خداست و اونی که خداییه، دلها رو متحد میکنه.
و تو دلها رو متحد کردی. از وقتی پرتره‌ات از خونه‌ام رفته، دیگه نتونستم کار کنم. دستم به کار نمی‌ره. خواستم بهت بگم دعام کنی. چند تا ایده عالی دارم، خیلی دوست دارم باز دست به کار شم. به دعات احتیاج دارم.
راستی، چقدر دلم میخواست سر بکشم به زندگیت. ببینم از کجا و چطور اومدی که به اینجا رسیدی. به اینجا که از هر آشنایی، عزیزتر و نزدیک‌تر و دلنشین‌تری. به اینهمه بزرگی که وسعتش اینهمه دل رو پر کرده. کاش اینهمه به یمین و یسارم حواله نمیدادی. من چطور از کسی بنویسم که هنوز نتونستم باهاش ارتباط بگیرم؟ کاش نمی‌چرخاندیم.
دیگه اینکه،
ملالی نیست جز دوری،
و اینکه این من بیچاره‌ی گرفتار، مدت‌هاست بی‌تاب شده.
و اینکه یادت باشه دعایی که برای تو آب خوردنه، احتیاج سخت منه.

 


 






تاریخ : جمعه 101/11/14 | 2:11 صبح | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.