سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا

سلام؛

میدونی سخت‌ترین قسمت دخترداری چیه؟ اینکه دخترت جلوی چشمات قد بکشه و هر روز صبح با تعجب وراندازش کنی و نخوای باورت شه که راست راستی بزرگ شده. هی بری باهاش قد بگیری تا ثابت کنی هنوز تو یه سانت بلند‌تری.

اینکه هنوز باورت نشه مدت زیادی از ازدواج خودت گذشته و حالا همونا که دیروز پاگشاتون می‌کردن، یکی یکی به بهونه‌های مختلف بیان خونه‌ت و از سن و سال و مدرسه و رشته‌ی تحصیلی دخترت بپرسن و زیر زیرکی و رو روئکی ورندازش کنن و هی ایشالا ماشالا تحویلت بدن.

اینکه دلت نخواد این مدل تازه‌ی نگاه‌های چسبنده و لبخندهای کجکی و واژه‌های قنداق‌پیچ رو تحمل کنی و دلت نخواد باور کنی بزرگ شده و خواه ناخواه یه روز باید به همه‌ی اینها تن بدی.

آخ چقدر سخته.

مادر زن شدن چه ریختیه؟!

 

.............

پ.ن.

هنوز 14 سالشه و آدم، وقتی این حرفا پیش میاد انگار قراره بچه‌شو ازش بگیرن. انگار قراره از دستش بده. دیگه مامان و بابا یه جوری با دخترشون مهربون میشن و تو نگاهشون، یه حس و حال دیگه‌ایه. مثل وقتی که برای اولین بار میخواست ازمون جدا شه و بره مدرسه. دل آدم پایین میریزه. حسی شبیه این سوال تو دل آدم وول میخوره که یعنی قراره اینهمه ساعت تو مدرسه بدون من چیکار کنه؟

مامان و بابا با هم پچ پچ میکنن و موقع حضور سرزده دختر، موضوعو عوض میکنن و نگاهشونو ازش می‌دزدن و خودشونو به کار دیگه‌ای مشغول میکنن. در حالیکه گاه و بی‌گاه، ناخودآگاه، آه می‌کشن!

با فاطمه که بیرون میریم، بهش میگم اینقدر جلوی بقیه مامان مامان نکن، می‌فهمن چقدر پیر شدم!! :)

معمولا کسی باور نمی‌کنه ما مادر و دختر باشیم و اظهار تعجبشون فاطمه رو ناراحت می‌کنه. خیال می‌کنه چون شبیه نیستیم تعجب می‌کنن. می‌گه: چرا من شبیه تو نیستم؟! همه‌ی دخترا شبیه ماماناشونن!

خب آره همه‌ی دخترا اینجورین ولی منم شبیه مامانم نبودم! بعد هم بهتر نیست عوض این حرفا آدم خیال کنه مامانش هنوز جوونه؟! عه!

آدم همینجوری هی جوونه و هی جوونه بعد یهو بی‌هوا میشه مادربزرگ! دندوناش میریزه، یه عینک گنده میاد رو صورتش و یه مشت نخودچی کیشمیش میره تو جیبش. یهویی!






تاریخ : شنبه 101/11/15 | 6:52 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.