به نام خدا
سلام؛
گفتم که انتظار، وابسته به امیده و اصلا اگر امید نباشه، کسی انتظار نمیکشه. ولی فراموش کردم بگم انتظار، علاوه بر این، بار مثبت هم داره. آدم برای یه اتفاق ناگوار و یک دیدار نفرتانگیز، هیچوقت انتظار نمیکشه.
شاید ما "توقع" و دلهره یک اتفاق بد رو داشته باشیم، شاید توقع و اضطراب یک دیدار ناخواستنی رو داشته باشیم، ولی هیچوقت نمیتونیم بگیم دارم "انتظار" فلان مصیبت رو میکشم. ما هیچوقت برای از راه رسیدن مصیبت، چشم به راه نیستیم (انتظار از نظر میاد و بهترین جایگزینش میتونه چشمبهراهی باشه). چشم به راه دوختن، چشم به در موندن، انتظار رو نخ به نخ کشیدن و ثانیه به ثانیه منتظر بودن، مال امر مطلوب و خواستنیه. و این در حالیه که آدم -حتی شده به اندازه یه کورسو- امید داره و باور داره که وقوع این مطلوب، ممکن و شدنیه. چون اگه امید نداشته باشه، و مطمئن باشه که نمیشه، دیگه انتظار معنی نداره.
حافظ میفرماید:
در "انتظار" رویت، ما و "امیدواری"
در عشوه وصالت، ما و خیال و خوابی
خلاصه اینکه واژهها بار معنایی و شان منحصر به فرد دارن. پس باید درست و سر جای خودشون استفاده شن.
با تشکر،
ستاد حمایت از حقوق واژگان! :)
..................
پ.ن.
1401 هم به چشمبهراهی گذشت و تموم شد و رفت و ما همچنان چشم به راهیم و همچنان امیدوار ... .
بازدید امروز: 107
بازدید دیروز: 100
کل بازدیدها: 583751