به نام خدا
سلام؛
میگفت: من که اهل رفتن به گلزار شهدا نبودم.
این مدتی که با شما آشنا شدم و به اینجا رفت و آمد کردم، عکس بعضی شهدا رو دیدم و توی پیجتون هم کارهایی که در مورد شهدا میذارین، علاقمندم کرد یه بار برم گلزار شهدا.
با دوستام قرار گذاشتم آخر هفته بریم.
سرشو بالا میگیره و شهد لبخندی شیرین بر صورتش میشینه:
خیلی حس و حال خوبی بهم دست داد. خیلی.
میگفت: یکی از اقوام دور ما، پسر 16 سالهای داشت که توی سوریه اسیر شد و بعد از مدتی، به شکل فجیعی به شهادت رسید.
داشت شرح میداد که اشاره کردم به سمت زهرا و گفتم بگذر، این بچه روحیهاش خراب میشه.
میگفت: توی حرم رفته بودم سراغ اینایی که مسائل شرعی رو پاسخ میدن. گفتم من موقع غسل، سه بار آب میریزم رو موضع غسل. گفته کل اعمالت تا حالا باطله و باید قضا کنی. من چجوری میتونم اعمال بیست سالو دوباره انجام بدم؟ اصلا از همه چی بدم اومده.
میگفت: قوانین اسلام، توی همون هزار سال پیش مونده و تغییر نکرده. بعضی قوانین، آدم معمولی یه کم فکر کنه میفهمه چرنده.
درباره حقوق زن میگفت و حضانت فرزند و حق طلاق و ... .
میگفت: خودم تو فیلم دیدم وقتی مردی دو تا همسر میگیره، دادگاه به زن اول میگه برید با هم بسازید.
میگفت: با همکارم که سنی مذهبه، رفتیم مسجد نماز بخونیم. یکی اومد به اون گفت مهرت کو؟!
گفت من سنی هستم.
یه کم وایستاد نگاهش کرد بعد شروع کرد داد و فریاد که به چه حقی اومدی مسجد ما؟ الان این فرشو نجس کردی. حالا چجوری بشوریمش. و ... .
دوستم با گریه از مسجد رفت و منم دیگه نرفتم اونجا نماز. همونجا تو کارگاهمون کارتن میندازیم روش نماز میخونیم با هم.
میگفت: چرا مردها راحت میتونن چند تا زن بگیرن، زنها نمیتونن چند تا شوهر داشته باشن؟ مگه ما دل نداریم؟!
میگفت: اینقدر بچه خواهرم رو دعوا کردن که بشین، ندو، سر و صدا نکن، مامانم بچه رو برداشت رفت خونه و گفت نمازتو زود بخون بیا.
میگفت: برای اولین بار بعد مدتها رفته بودم مسجد نماز بخونم، تا وارد شدم یه پیرزنی دوید اومد شروع کرد بد و بیراه گفتن که تو با این سر و وضع، نماز هم میخونی؟ نمازت باطله! مردها تو رو میبینن فلان میشه ...
میگفت ...
میگفت ...
میگفت ...
و میشنیدم و در حد خودم، در حد خودمون، که همه عین هم بودیم، جواب میدادم، توضیح میدادم، باز میکردم، مثال میزدم، و هرجا هم که مطمئن نبودم، میگفتم اینو میپرسم، جلسه بعد صحبت میکنیم.
خسته نشدم از همه این حرفها.
اما دلم گرفت از کجسلیقگی و بیفرهنگی عدهای که اینجوری بقیه رو از خدا و دین و از مسجد میرونن.
و چقدر هممون خاطره داریم از اینجور آدمهای به غایت نفهم.
بازدید امروز: 101
بازدید دیروز: 210
کل بازدیدها: 584772