به نام خدا
سلام؛
نظرم این است که بچه را باید جوری بار آورد که اگر در بیابان رها شد، نمیرد! بتواند گلیم خودش را از آب بکشد.
بچههایی که مدام حمایت میشوند و مسئولیتی جز درسخواندن ندارند (که آن هم در مورد این دسته، معمولا با ضرب و زور معلم و اولیاست)، بچههای آسیبپذیری بار میآیند. بچههایی که دائم توقع دارند (بخوان طلبکارند)، ولی در بیشتر مواقع توقعاتشان برآورده نمیشود. چون دنیا پر است از آدم طلبکار!
از حدود چهار- پنج سالگی، بچهها میتوانند علاوه بر انجام امور شخصی، یک مسئولیت عمومی هم در خانه داشته باشند. مثلا آماده کردن سفره یا جمع کردن آن، پهن کردن لباسهای شستهشده، یا گردگیریهای ساده. کارهای سادهای که به صورت ثابت و هدفمند، به طور کامل به ایشان سپرده میشود (نه به صورت مشارکتی، بلکه به طور کامل) و انجام شدن یا نشدنش، تبعاتی برای او دارد.
قطعا قرار نیست از بچهها بیگاری بکشیم و یا یک خدمتکار بار بیاوریم بلکه هدف، مسئولیتپذیری است. بچهها با مشارکت در امور منزل، اولا احساس بزرگی و ارزشمندی میکنند و دیده میشوند، ثانیا میآموزند در قبال خدماتی که در این جامعه کوچک (خانواده) دریافت میکنند، وظایفی دارند، ثالثا یاد میگیرند وقتی کاری را بر عهده میگیرند، در قبال صفر تا صدش مسئولند.
مسئولیت دادن به فرزند، باید از جهت حُسن و لطف باشد، نه اعمال زور. همچنین مسئولیتپذیری، با باجدادن ممکن نمیشود. تشویق و تنبیه در این مورد، دیدن رضایت یا عدم رضایت والدین است و همین برای فرزند، کافی است.
فرزندانی که مسئولیتپذیر بار میآیند، در آینده هم در قبال خانواده، شغل، زندگی مشترک، دوستان، و نهایتا جامعه و دنیای پیرامون خود، مسئول و قدردان و وظیفهشناسند.
در مقابل، افرادی را میبینیم در نهایت بیمسئولیتی و بیتفاوتی که به راحتی از زیر هر باری، شانه خالی میکنند و دائم طلبکارند و ناراضی. افرادی که فکر میکنند باید تا ابد، خدمات رایگان دریافت کنند و همه در خدمت ایشان آفریده شدهاند. آدمهایی که قدرشناس و شاکر نیستند و هر لطفی را به حساب وظیفه میگذارند. اینها همان کودکانی هستند که در خانواده، مسئولیتپذیری را نیاموختهاند.
فقط یکی از نتایج چنین تربیتی، میشود همین آمار فاجعهبار طلاق. به همین راحتی، به همین بیمسئولیتی!
...............
پ.ن.
مثلا یه روز گرم که پُری از خستگی و کمخوابی و ناچاری برای کار پیشآمدهای بری بیرون و سر ظهر برسی خونه و فکری باشی که ناهارو چیکار کنی، بعد ببینی دخترت برات ناهار درست کرده. همینقدر خوشمزه، همینقدر دلگرمکننده.
حالا به فرض هم که مجبور شی گاز بشوری و روی کابینتا رو تمیز کنی و یه کووووه ظرف بشوری و آشپزخونه رو جارو کنی!
و به فرض که دیگه آشپزی کردن رو براش قدغن کنی!!
اینا که مهم نیست، مهم اینه که دخترت برای مادر خستهاش آشپزی کرده!
بازدید امروز: 105
بازدید دیروز: 190
کل بازدیدها: 584566