سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به نام خدا
سلام؛


1. رفتم برنامه‌مو از قسمت یادداشت‌های گوشیم چک کنم و چیزی بنویسم که یه لحظه احساس کردم مطلب نامتجانسی به چشمم خورد. برگشتم باز با دقت نگاه کردم دیدم بین یادداشت‌هام، یه یادداشت جدید اضافه شده، همینجور خودبه‌خود!! اصلا هم کار فاطمه نیست!


ای فاطمه!
ای فاطمه!
تو رو باید تو باغ کتاب سکنی بدم برگردم تا راضی شی!
.................


2. خواستم بگم از بعضی چیزا نمیشه فرار کرد و هرکاری کنی، بهت گره خورده، سفت و سخت!
مثل سرنوشت.
مثل دبیرستان باهنر!
حالا دیگه حیاط مدرسه برام یادآور خاطرات شیطنت‌های بچگ نیست. خیلی چیزها از یادم رفته. جز تک و توک اسم دوستانم و صحنه‌هایی محو و غبارآلود از گذشته‌ای که خیلی ازم دور شده.
شاید سخت‌ترین گروه سنی به لحاظ آموزشی و تربیتی، نوجوان‌ها باشن. و البته پر انرژی‌ترین‌ها وهم انرژی‌بگیرترین‌ها! همین هفتم و هشتم و نهم. این رو می‌دونستم و قبول مسئولیت کردم، چون البته‌تر، بهترین‌ها و دوست‌داشتنی‌ترین‌ها هم همین‌ها هستند.
رنج گروه سنی کلاس‌های خودم یازده تا 50وچند ساله. ولی توی شلوغ‌ترین کلاس دو ساعته‌ام اینقدر خسته نشدم که امروز تو یه کلاس سی و چند نفره مدرسه.
به هر حال، آموزگاری سرنوشت منه.
و دوستش دارم.
تا اونجا که پر و بالمو نبنده.
...............


3. کلاس‌های 5شنبه خسته‌ام نمی‌کنن. هرچند تا حالا هشت ساعت کلاس پشت سر هم نداشتم و هرچند توی کلاس آخر رسما صدام دیگه گرفته، اما عاشق‌تر از این حرفام.
کلاسای 5شنبه رو یه جور دیگه دوست دارم.
جلسه گذشته علی هم سر کلاس کوئیلینگ شرکت کرد و کلی ذوق کرد که مامانش معلمه. البته به قول خودش به عنوان کمک اومده بود چون خودشو یه پا استاد می‌دونه.
و حق هم داره!
....................


4. آدمیزادِ منتظر، باید اینقدر مشغول باشه،  اینقدر مشغول باشه، اینقدر مشغول باشه، که گذر زمان رو نفهمه و رنج انتظار فرسوده‌اش نکنه. آخه انتظار همینجوریش هم خردکننده است. اگه فرصت داشته باشی دائم بهش فکر کنی، از زندگی میفتی. چیکار میشه کرد؟ به یمین و یسار هم که بزنی، باید بگذره دیگه. باید وقتش برسه.
خدایی خوب هم داره می‌گذره.
من که راضی‌ام.
همچین آهِ العجل‌هامون گریبان زمان رو چسبیده، که عین اسبِ رم‌کرده داره با سر می‌دوه.
خیلی خوبه.
فکر می‌کردم فقط زندگی من رو دور تند افتاده و این اقتضای سن و سال و مشغله منه.
ولی از وقتی فهمیدم که حتی بچه‌ها متوجه این افسارگسیختگی زمان هستند، خیییییلی خوشحالم.
خییییلی امیدوار،
و خیییییلی آروم.
خیییییلی آرومم.
الحمدلله رب العالمین







تاریخ : شنبه 102/7/15 | 12:46 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.