آرزوم بود دانشگاه هنر.
اونم دانشگاه بینالمللی که از همهجای دنیا خواهان داشت.
اونم تو شهر موزهسان رم.
اونم بعد از دو روز آزمون ورودی چند ساعته.
آرزوی هر هنرمندیه.
ولی بالاخره سخت بود تو کل دانشگاه تنها کسی باشی که حجاب داره. اونم تو ایامی که هنوز اینقدر مسلمانان مهاجر کم بودند که اگه سالی یه بار، دو تا محجبه غریبه برای اولینبار تو خیابون به هم میرسیدند، میایستادند به احوالپرسی. اینقدر کم بودیم که گاهی مردم خیال میکردند من برای قشنگی روسری میذارم.
پس همون بدو ورود به دانشگاه شدم گاو پیشونی سفید.
نمیدونی چقدر سخته کنار دخترکان بهغایت زیبا و بهغایت ولنگار سوئدی و روس، تلاش کنی اساتید رو متوجه خودت، سوالت، و پروژهات کنی و بخوای خودتو وسط اون بلبشو، ثابت کنی و برای خودت تو جمع، جا باز کنی.
که هی بخوای به جمعی که هیچ درکی از فرهنگت ندارن، چیزی رو توضیح بدی که کاملا براشون نامانوس و غریبه.
و خیلی از چهارچوبهات براشون برخورنده است و مجبوری هی توضیح بدی و توجیه کنی.
میخوام بگم اینطور نیست که برای موندن سر عقیدهات، بتونی جمعی رو با خودت همعقیده کنی یا فقط توی جمعی فعالیت کنی که با تو همعقیدهاند. بسیار پیش میاد که مجبور شی اتفاقا با کسانی تعامل کنی که حتی ضد عقیده تو هستن.
وهمین چیزهاست که آدم رو رشد میده.
که آدم محکم میشه.
نمیدونم شاید هم اوضاع اینجوری نبوده که امروز هست. شاید شرایطی که تو امروز باهاش مواجهی خیلی پیچیدهتر از این حرفها باشه. بحث مقایسه نیست. فقط میخوام بگم میفهمم چقدر سخته تلاش کنی درست زندگی کنی، جایی که خیلیچیزا نادرست و نابهجا و بههم ریخته است و تو یک نفر میخوای متفاوت باشی.
میفهمم چقدر سخته تلاش کنی خوب باشی.
تو یکی این میون خوب باشی لااقل.
خیلی سخته.
اما این تلاش ارزششو داره.
حتی اگر به خودت نگاه کنی و ببینی اینقدرها هم موفق نبودی.
نه اونقدر که باید و شاید.
با اینهمه خودِ این تلاشه، صرف نظر از نتیجهاش، خیلی ارزشمنده.
و تمام سختیهایی که متحمل میشی، بیشک ارزششو دارن.
و مطمئنم اون خدایی که بین اینهمه زرق و برق، ندیده انتخابش کردی، تو رو میبینه،
و همون هواتو داره،
و همین که میبینه و هواتو داره، برای یک عمرت بسه.
همینو چند روزه میخوام بگم و نمیدونم چجوری بگم.
که این پرنده زیبایی که تو ذهنمه و دلمو برده، همینجور پر بزنه بشینه تو ذهن تو.
هی مینویسم،
هی پاک میکنم.
چند روزه.
اما بعد...
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و
عاقلی ...

بازدید امروز: 52
بازدید دیروز: 81
کل بازدیدها: 590303