هربار به جنگ فکر میکنم، بیاختیار به یاد چهره مصمم شیرمردان 18-19 سالهای میافتم که با دست خالی و با بذل جانهای گرامیشان ایرانمان را حفظ کردند.
نمیدانم چند نفرمان جنگ تحمیلی را درک کردهایم و چند نفرمان، فقط در حد مستند و روایت از آن میدانیم. اما بیشک تکتک ما اینقدر میدانیم که وقتی میگویم "دست خالی" یعنی چه.
میفهمیم در بلوای پیروزی انقلاب که تازه مردم، حکومتی نوپا تشکیل داده بودند، که احزاب و منافقین هرکدام در گوشه گوشه کشور ناامنی و جنایت میکردند، که عراق به پشتوانه تمام دنیا و تمام سلاحهای جنگیشان به ایران تاخته بود، پیر و جوان، زن و مرد، با پوست و گوشت و استخوانشان از وجب به وجب خاک مقدسشان دفاع کردند. که اگر فتحی بود فقط و فقط به یاری خدا بود و اگر سلاحی بود، غنیمت این فتوحات.
فکرش را که میکنم آرام میشوم؛ که خدایی که در آن اوضاع پیچیده، ما را سربلند پسندید، امروز بیشک تنهایمان نخواهد گذاشت.
امروز که به فضل و کرمش، دستمان پر است از برگ برنده. امروز که همان حکومت نوپا، ابرقدرتی است به لطف و یاری پروردگار بیهمتایی که جوانان غیورش را مدد کرد به سازندگی و نبوغ. که امروز پیشرفتهای عظیم علمی و دفاعیمان چشم دنیا را خیره کرده است.
و البته که شگفتیها در راه است.
جای نگرانی نیست.
اگر دیروز با دست خالی و بدون هیچ پشتوانه ظاهری و فقط با تکیه بر نیروی لایزال الهی ایستادیم و پیروز شدیم، امروز یک رژیم فاسد بیهویت که متزلزلتر از تار عنکبوت است، نگرانمان نخواهد کرد.
تمام دنیا هم پشت او بایستند، خم به ابرویمان نمیآید.
وعده الهی حق است که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
و ما ایستادهایم به فضل خدا محکم و استوار چون پارههای آهن که نه خسته میشویم و نه ناامید خواهیم شد.
ما وارثان سلمان و سلیمانی،
ما ملت شهامت و شهادت،
ایستادهایم تا فتح نهایی،
انشاءالله.

بازدید امروز: 98
بازدید دیروز: 124
کل بازدیدها: 598634