سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از چه بترسم؟
حسابش را که می‌کنم، همینطور سرانگشتی هم، ارزشش را دارد.
آنکه در آستانه ظهور است، بسیار ارزشمندتر است از تمام آنچه برای ظهورش هزینه می‌کنم. اصلا چه می‌گویم؟
جان من و تک‌تک عزیزانم فدای یک-دو ساعت جلو افتادن ظهور. 
خانه‌ام؟! 
بلکه تمام دارایی‌ام، 
لحظه لحظه نفس‌هایم، 
تمام شادی‌ها و دلخوشی‌هایم، 
فدای مقدمش. 
فدای کمی زودتر آمدنش.
از چه بترسم؟ 
معامله عظیمی پیشِ‌روست. 
سراسر بُرد. 
بکُشیم یا کشته شویم، بُرده‌ایم.
مگر نه این است که مرگ، دیر یا زود، با خبر یا بی‌خبر، فرا خواهد رسید و جان من، جان عزیزانم، جان هرکه را بخواهد و زمانش رسیده باشد، خواهد ربود؟ مگر نه این است که "کلُّ مَن عَلَیهَا فان و یَبقَی وَجهُ رَبِّکَ ذوالجَلالِ وَ الاکرَام"؟ مگر نه این است که همه‌چیز از دست‌رفتنی است و فقط خدا باقی است؟
پس از چه بترسم؟
مگر بنا بود سالیان بی‌پایان در کنار عزیزانم بی هیچ غم و مصیبتی زندگی کنم؟ مگر دنیا جز این بوده که هر لحظه غافلگیرم کند؟
از چه فرار کنم؟
یک سرمایه ماندگار دارم آن هم محبت حضرت زهراست سلام الله علیها. همین که این برایم بماند، برای دو دنیایم کافی است.
حَسبُنَا الله مَا شاءَ الله لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ الّا بالله العَلی العَظیم

 






تاریخ : سه شنبه 04/3/27 | 10:43 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.