سلام یاس سفیدم...
دیگه چیزی تا محرم نمونده... همه جا دارن داربست می زنن و همینکه چشمت به داربست ها میوفته ناخودآگاه صدای روضه تو گوشت می پیچه... صدای سینه زنی... طبل... زنجیر... و بوی اسپندی به مشامت می رسه که به زودی دود خواهد شد...
شهر که هنوز زیر بیرق عزای حسین نرفته رو سیاه می بینی و پی در پی آه می کشی... منزل به منزلِ کربلایی که از کودکی، تصویرش تو ذهنت حک شده رو از نظر می گذرونی...
می گردی توی خاطرات هزار و چهار صد سال پیشت... دنبال آغاز این ماجرا... خدایا این مظلومیت از کی رقم خورد؟ برمی گردی عقب تر... پیکر پاک حسن (ع) رو می بینی که میان دستان برادرانش تیرباران شد... باز عقب تر... وقتی مسجد کوفه میزبان شق الشمس شد و خون خورشید زمین و زمان را پوشاند... صدای ناله زهرا (س) که هنوز میان کوچه ها می پیچد... دری که هنوز می سوزد... باز هم عقب تر... هنوز سایه رسول الله از سر اهل بیتش کوتاه نشده که مدام می گوید: الا ای اهل عالم، هر که من مولای اویم این علی مولای اوست... بدانید که فاطمه پاره تن من است... هرکه او را بیازارد مرا آزرده... بدانید که حسن و حسین سید جوانان اهل جنتند... بدانید که حسین از من است و من از حسین...
عادت معلم هاست... نکات مهم رو زیاد تکرار می کنند تا به ناخودآگاه شاگرد سپرده بشه ... مردم بدونین... مردم فراموش نکنین... مردم من از شما مزد رسالت نمی خوام... به ازای اینهمه سال خون دلی که خوردم شما فقط احترام اهل بیتمو نگه دارید...
غربت همیشه بود از وقتی این خاندان بودند...
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک...
خدا نبخش کسانی رو که اسباب جنگ با حسین مظلومت رو فراهم کردند... نبخش کسانی رو که با ایشان به جنگ پرداختند... نبخش کسانی رو که حرمت آل عبا رو نگه نداشتند... و نگذر از کسانی که قرانت را سر بریدند "عطشانا"...
یا حسین (ع)
یا مظلوم
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 88
کل بازدیدها: 585453