مبنای رسمالخط
شیوهنامه? خط فارسی را فرهنگستان تولید و منتشر کرده است: دستورخط فارسی. همه تابع این شیوهنامه هستیم. در فرهنگ املایی خط فارسی، قوانین دستورخط تا حدود زیادی بر 31?767 واژه اعمال شده است. این سامانه نیز بر اساس این دو شیوهنامه تهیه شده است.
در کارگاههای ویرایش و درستنویسیِ مؤسسه? «ویراستاران»، وقتی به بخش ویرایش صوری میرسیم، نخستین بحث، «دستورخط» است. سه پرسشِ آغازین این قسمت، اینهاست:
1. چرا باید همه? فارسینویسان از دستورخط واحد پیروی کنند؟
2. چرا آن دستورخط واحد باید دستورخط فرهنگستان زبان و ادب فارسی باشد؟
3. دستورخط فرهنگستان درباره? شیوه? املای تمامی واژهها و عبارتهای فارسی چه میگوید؟
از این رهگذر، اهمیت این شیوهنامه و لزوم تبعیت از آن را اثبات میکنیم و آن را بهطور کامل آموزش میدهیم. بهزودی گزیدهای از این مباحث را در دسترس شما قرار خواهیم داد.
چند مبنای دستورخط
تر، ترین | در صفتها، همیشه نیمجدا با قبل نوشته میشود؛ البته بهجز در بیشتر و کمتر و بهتر. |
می، نمی | در فعلها، همیشه نیمجدا با فعل پس از خود نوشته میشوند. |
ابن / بن | در اسمها، همیشه با قبل و بعدش نیمجدا نوشته میشود. |
ای (حرف ندا) | همیشه جدا از منادا نوشته میشود. |
اعراب | فقط برای پیشگیری از بدخوانی اعرابگذاری میشود. از ساکن بهندرت استفاده میشود. |
تنوین | درج تنوین در کلمات تنویندار، اجباری است. |
ـه? | فقط «ـه?» درست است و آن را همیشه باید درج کنیم. |
بناهای اختیاری دستورخط
در بناهای اختیاری دستورخط، اینها را برگزیدهایم:
دستورخط | انتخاب «ویراسـتاران» |
ابن = بن | در میانه? اسم، الف «بن» را درج نمیکنیم. |
ـها = ها | «ها»ی جمع را همیشه با قبل نیمجدا مینویسیم. |
املاء = املا | بعد از کلمات عربی مختوم به الف و همزه، همزه را درج نمیکنیم: املا. در این صورت، وقتی این کلمات کسره? اضافه بگیرند، یای میانجی بعدشان قرار میگیرد: املای من. |
املایی = املائی | قبل از یای نسبت و یای نکرهساز، ی میگذاریم، نه همزه: املایی. |
دوصورتهها
در فرهنگ املایی خط فارسی، اگر برای یک واژه دو صورت املایی آمده باشد، معمولاً نخستین صورت املایی را ملاک گرفتهایم. این از آن روست که در خود فرهنگ املایی خط فارسی نیز صورت اول بهواسطه? رجحانش در ابتدا قرار گرفته است.
اعرابگذرایِ فرهنگ املایی خط فارسی
در مواجهه با فرهنگ املایی خط فارسی، رعایت اعرابگذاری و ساکنگذاری و تشدیدگذاری عین آن کتاب ضروری نیست. بهنظر میآید بنا به دلایلی، فرهنگ املایی خط فارسی در اعرابگذاری زیادهروی کرده است.
اگر واژهای نبود؟
طبیعی است که بعضی واژهها در فرهنگ املایی «ویراسـتاران» نباشد. ما گزارش جستوجوهای بیپاسخ را میبینیم و بهتدریج و پس از بررسی، آنها را به فرهنگ املایی «ویراسـتاران» میافزاییم. البته برای سرعتیافتن این فرایند، خواهش میکنیم فرم «پیشنهاد واژه» را پر کنید.
مخالفت با فرهنگ املایی خط فارسی
چند واژه? نیمجداشده در فرهنگ املایی خط فارسی را نپذیرفتهایم؛ چون کلمه? مرکب نیست، مبنایی در دستورخط ندارد، به افراط در نیمجداکردن کشیده میشود و کلمه را دشوارخوان میکند. این نپذیرفتن فقط درباره? نیمجداکردن، آنهم در همین چند واژه? معدود است و قرار نیست ادامه یابد. شمار مخالفتها 493 مدخل از بین 31?767 مدخل است؛ یعنی 1?55درصد! دوباره میگوییم مخالفتها فقط در نیمجداکردن است.
چند نمونه:
نایکدستی: مثلِآبِاماله، آبِ اِماله
فاصلهگذاری کلمات
1. درون یک کلمه:
1. 1. فاصله: نباید
1. 2. نیمفاصله: در صورت نیاز، باید
2. بـیـن دو کلـمه:
2. 1. یک فاصله: باید
2. 2. بیش از یک فاصله: نباید
2. 3. نیمفاصله: نباید
عددنویسی
1. عدد و معدود ← جدا: یازده تومان، 25 تومان، کوچه? 22
نکته: «بار» و «تا» هم معدود محسوب میشود: اولین بار.
2. هر تکواژه? ترکیبی ← نیمجدا: 25تومنی، پنجاهتومنی، سیساله، هشتادنفری، صددروازه، هشتدری، 320برگی
3. هر عدد ترکیبی ← نیمجدا: دویستوسیوششمین نفر، 435هزار نفر، 5میلیارد و 440میلیون و 32هزار نفر
4. کوتهنوشتها ← به عدد میچسبد: ص23، 1497م، 1342ش، ش66، ج7، س9
5. در تاریخنویسی ← ماهها و فصلها به عدد میچسبد: 13خرداد1389، 12ذیقعده136، تابستان1392
6. عدد احتمالی ← نیمجدا و طبق قاعده? عددنویسی، اگر واودار بود، با رقم و اگر بیواو بود، با حرف : دوسه نفر، 1200 – 1300 کیلومتر
7. کسرها ← بهحرف و نیمجدا: دوسوم، سهچهارم
تذکر:
1. «و» و «تا» بین دو رقم ← جدا: ص456 و 459، پنج تا شش نفر.
2. اعشار: فقط /
به
1. در فعل:
1. 1. بای زینت ← چسبیده: بروم، دست بکشم، بگفتم.
1. 2. عبارت فعلی ← نیمجدا: بهکار رفت، بهدست آورد، بهیغما برد، بهچاپ رساند، بهشمار میرود.
2. در اسم:
2. 1. صفتساز ← چسبیده: بهوش (هوشیار)، بسزا، بحق (درست)، بجا (شایسته)، بهنجار، بسامان، بقاعده (قاعدهمند).
2. 2. قیدساز ← نیمجدا: بهآهستگی، بهتدریج، بهعمد، بهسختی، بهزحمت، بهخلافِ، بهشدت، بهجِدّ، بهکلی، بهندرت، بهضمیمه?، بهغایت.
2. 3. میانوند ← نیمجدا: سربهزیر، سربههوا، خونبهدل، دستبهدست، پشتبهپشت، لابهلا، جابهجا، روزبهروز، منزلبهمنزل.
2. 4. مصدر ← نیمجدا: بهکاربردن، بهدستآوردن، بهروزکردن، بهدورانداختن، بهفریادرسیدن.
2. 5. عبارتهای عربی ← چسبیده: بلاعوض، بلافصل، بلاشک، بعینه، بنفسه، بشخصه، بالعکس، بالقوه، بالفعل.
2. 6. متمم ← جدا: به اتاقم رفتم، به یک سال زندان محکوم شد، به شمیران خواهم آمد، به تو یادآوری کرد، به نام خدا.
2. 7. قسم ← جدا: به خدا قسم، به جان عزیزت، به سبیلم قسم، به قرآن.
2. 8. واژگان کهن ← چسبیده: بدین، بدان، بدو، بدیشان.
3. در حرف اضافه? مرکب ← نیمجدا: بهسوی، بهجهت، بهنزد، بهسمت، بهطرف، بهواسطه?، بهغیر از، بهطور (کلی)، بهشیوه?، بهطرز، بهسبک.
نشانهها
1. در نشانههای درنگ . ، ؛ : … ! ؟ قبل: بیفاصله؛ بعد: فاصله? کامل.
2. در نشانههای دربَرگیر «» () ?? [] {} < > با درون: بیفاصله؛ با بیرون: فاصله? کامل.
نکته: اگر نشانه? درنگ و دربرگیر کنار هم آمدند، قاعده? دومی را اعمال میکنیم: ). .)
3. در نشانههای ریاضی تنیده در متن فارسی + – = / ÷ × با قبل و بعد: یک فاصله.
قیدسازها
«در» و «بر» و «با» و «از» قیدساز و متممساز جدا نوشته میشود. «به» متممساز نیز جدا نوشته میشود.
فقط «به» قیدساز استثناست و با بعدش نیمجدا میشود.
منفیسازها در واژههای مرکب
نیمجدا با بعد: بی، نا، ضدّ (همیشه با تشدید)، غیر (مگر اینکه به حرف برسد: غیر از).
جدا از بعد: عدم، نبود، فقدان، فاقد، بدون.
مصدر
مصدر مصدر و شبهمصدر همیشه نیمجداست: ناکامشدن.
مگر اینکه در میانهاش واژهای دیگر بیاید: نگاه ناپسند انداختن.
یک واحد خواندنی
معمولاً عبارتهای با یک واحد خواندنی نیمجدا نوشته میشوند. البته بعضی عبارتهای با یک واحد خواندنی جداست: مجموعه کتب، سلسله جلسات، سری فیلمهای بتمن، بهترین شکل، دیگر افراد، خیلی خنک، اندک دقت، این نوع.
اجزای فعل
اجزای فعل همیشه جداست.
پیشوندها در فعلهای پیشوندی نیمجدا نوشته میشود. فعل پیشوندی فعلهایی هستند تشکیلشده از دو تکواژ که با این پیشوندها آغاز میشوند: در، بر، ور، فرا، فرو، فرود، باز، وا
همچنین «به» در عبارتهای فعلی نیمجدا نوشته میشود.
حرف پسینی
حرف بعد از کلمه، همیشه جدا نوشته میشود: نسبت به، در مقایسه با، مبنی بر، مربوط به، با توجه به، بنا بر، بنا به.
صفت اشاره در ترکیبها
«این» و «آن» و «همان» و «همین» در میانه? ترکیبها باعث جداشدن نیمجداها میشوند: بهجهتِ ← به این جهت.
جدا از بعد
اینها را جدا از بعدشان مینویسیم: تحت، مورد، زیر، عدم، نبود، فقدان، فاقد، بدون، اهل، هیچ، هر، آن، این.
مگر: چند استثنای ذکرشده در فرهنگ املایی «ویراستاران».
«قابل» و «غیرقابل» با بعدشان نیمجدا نوشته میشوند.
القاب
لقبهای آغازین با بعدشان جدا نوشته میشوند: مرحوم، دکتر، شهید، شیخ، آیتالله، حجتالاسلام، مهندس، آقای، خانم و… .
مگر اینکه آن لقب جزء نام آن فرد شده باشد.
عطف وند
اگر کلمهای به کلمه? پیشوند یا پسونددار عطف شد، جدا نوشته میشود: بیدقت و ملاحظه، پیشوند و پسونددار، غیرآبی و خاکی، پررنج و زحمت.
مگر: چند استثنای ذکرشده در فرهنگ املایی «ویراستاران».
نیمفاصله در عربی
در متون عربی، هیچکجا نیمفاصله وجود ندارد. عنوان کتابهای عربی نیز باید کاملاً جدا نوشته شود: غرر الحکم و درر الکلم، نهج البلاغه، بحار الانوار.
عربی در فارسی
عبارتها و اسامی عربی در متن فارسی، نیمجدا نوشته میشوند: انشاءالله، دارالحدیث، دارالقرآن.
منبع: http://virastaran.net/khat/
...........................................................
پ. ن. 1: مرجع نویسی به روش آ پی آ
پ. ن. 2: فرهنگ املایی خط فارسی (فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
پ. ن. 3: واژه یاب
بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 163
کل بازدیدها: 584308