به نام خدا
سلام؛
اگر تا به حال به هنجار شکنی یه خانوم بدحجاب اعتراض کرده باشی یا در مورد حجاب با خانومی که اعتقاد به حجاب نداره صحبت کرده باشی معمولا پاسخشون اینه که من آزاد آفریده شدم و می خوام آزاد زندگی کنم!
این حرف کاملا درسته و اگر کسی بهش اعتقاد نداشته باشه قطعا برای کرامت انسانی خودش ارزش قائل نیست..
اما به قول حضرت امیرالمومنین (ع):کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ (نهج البلاغه، خطبه 40)
حرف حقیه که استفاده ی باطلی ازش می شه..
اگر همون لحظه از همون خانوم بپرسی مد امسال چیه؟ برات شرح مفصلی از مدل مو و آرایش و لباس و کیف و کفش و ... می ده و حتی تا جزئی ترین مورد یعنی رنگ مورد استفاده اش تابع مدیه که معلوم نیست کی براش تعریف کرده؟!
پس اگر ما آزادیم و باید آزاد زندگی کنیم، چرا اجازه بدیم یه نفر دیگه حتی برای رنگ لباسمون تصمیم بگیره و ما بی چون و چرا بپذیریم و عمل کنیم؟ مگه ما روبات هستیم که بهمون برنامه بدن و ما هم مسخ شده اجرا کنیم؟
مساله ی تبعیت از مد اینقدر برای ما جا افتاده و تبدیل به وحی منزل شده که حتی اگه مد سال زشت ترین و بد فرم ترین و بدرنگ ترین مد ممکن باشه هم تابعش هستیم.. حتی اگه واقعا مورد پسند و باب میلمون نباشه!
اونوقت به احکام و چهارچوب های اسلامی که می رسیم ادعای آزادی داریم!
آزادی ای که این دسته مد نظرشونه بی بند و باری و بی قیدیه نه آزادی به معنای انسانی اون..
من آزادم به این معنا که اجازه نمی دم هیچ یک از تعلقات مادی و حیوانی، منو در اسارت خودشون بگیرن و بندی به دست و پاهام بزنن که رهایی از اون سخت یا ناممکن باشه!
من آزادم و اجازه نمی دم هیچ انسانی برای جزئی ترین امور زندگی من هر جور دلش می خواد تصمیم بگیره.. خودم برای زندگی خودم برنامه دارم.. برنامه ای که خالق و آفریننده ی من برام چیده و قطعا بهترین برنامه برای رسیدن به هدف نهایی زندگیمه.. من هدف زندگی مو گم نکردم.. نیومدم چند روزی دور هم باشیم و بعد یهو نابود شم!
آزادی با بی قیدی فرق داره.. من نمی تونم بگم آزادم پس هرکاری دلم می خواد انجام می دم.. در این صورت حق زندگی در اجتماع رو ندارم چون از اولین لوازم اجتماعی شدن انسان ها قانون پذیر شدنشونه.. وگرنه باید برم تک تنها تو کوه و بیابون زندگی کنم که باز هم ممکن نیست بتونم به هر شکلی که دلم می خواد رفتار کنم! زندگی بدون قانون ممکن نیست..
پس اگر دارم تو جامعه زندگی می کنم باید قانون مند باشم.. قانون یعنی چهارچوب.. یعنی محدودیت.. دیگه نمی تونم هرجور دلم خواست زندگی کنم.. باید تابع مقرراتی باشم که برام تعریف شده..
تو جامعه ی اسلامی مقررات بر اساس قوانین اسلامی طرح ریزی می شه و من یا تو این جامعه زندگی می کنم و به قوانینش احترام می ذارم یا تشریف می برم هر جای دنیا که قوانینش باب میل شخص منه زندگی می کنم!
مختصر و مفید :)
به نام خدا
سلام؛
هیچ وقت شده از خودمون بپرسیم چرا برای اعتراض به اختلاس ها، فشارهای اقتصادی، کم کاری های دولت و مسئولین و هزار مشکل دیگه ای که داریم و باب میلمون نیست، قانون رو زیر پا می ذاریم؟!
چرا کار دیگه ای به ذهنمون نمی رسه؟ می خوایم اعتراض کنیم اولین چیزی که به ذهنمون می رسه هنجارشکنیه! تا چشمشون هم دربیاد دیگه اختلاس نکنن! همیشه هم این هنجار شکنی با برداشتن حجاب خودشو نشون می ده..
یعنی اگه یه خانومی بدون حجاب اومد تو خیابون این یعنی اینکه نسبت به اختلاس ها و ... اعتراض داره!
خب این به نظر من واقعا شیوه ی بدیه.. ما می تونیم مثلا چراغ قرمزو رد کنیم.. اینجوری هم هرج و مرج ایجاد شده اش بیشتره هم منحصر در جنسیت زنانه نمی شه!
می خوایم به نوعی نارضایتی مونو برسونیم دیگه.. بیایم چراغ قرمزا رو رد کنیم و جریمه هاشم پرداخت نکنیم تا دیگه از این کارا نکنن! بی تربیتای اختلاس کننده!
اگه خیلی فشارهای عصبی رومون زیاد بود بیایم اتوبوس ها رو آتیش بزنیم و شیشه ی بانک ها و مغازه ها رو بشکنیم! والا!
اما چرا حجاب؟! عقلا اگه بخوایم حساب کنیم قطعا سر و صدایی که مثلا آتیش زدن اتوبوس ها در جامعه و بلکه کل رسانه های خبری دنیا ایجاد می کنه خیلی بیشتر از برداشتن روسریه..
واکنشی که نسبت به آتیش زدن اتوبوس ها صورت می گیره خیلی سریع تر و پر سر و صدا تر و شدیدتر از برداشتن روسریه..
من اگه روسریمو بردارم چند تا خانوم چادری چپ چپ نگاهم می کنن و نهایت نهایتش بعد چند ساعت دور زدن تو خیابونا یکی بیاد جلو نسبت به این هنجار شکنی من اعتراض کنه.. اما اگه اتوبوسو آتیش بزنم اصلا قیامتی می شه!
بیایم یه خورده منطقی تر صحبت کنیم؛
اصلا تاریخ پیدایش حجاب به چه زمانی بر می گرده؟! انقلاب اسلامی؟ ورود اسلام به ایران؟ زمان زرتشت؟ ...
جالبه بدونیم افرادی مثل ویل دورانت معتقدند که اصلا حجاب از ایران به اسلام رسیده! اصلا ربطی به اسلام نداره.. حجاب ایرانی ها کم کم بین مسلمونا رایج شده و همه محجبه شدن! (تاریخ تمدن/ ویل دورانت، ج 11 ص 112 ترجمه ی فارسی)
البته ایشون کاملا مزخرف می گه اما این حرفش دلیل داره و اون اینه که زنان ایرانی خیلی پیش تر از رسیدن اسلام به ایران حجاب داشتن.. اونم خیلی سفت و سخت تر از حجاب اسلامی!
از زمانی که تاریخی به صورت مستند به دست ما رسیده نه تنها زنان ایرانی بلکه تمام زنان در تمام نقاط جهان حجاب داشتن.. اصلا حجابی که یهودیان داشتن صد درجه از حجاب مسلمونا سخت تر و مشکل تر بوده (مساله ی حجاب شهید مطهری ص 20) در هند و در عرب جاهلیت (پیش از طلوع اسلام) هم حجاب های سخت و شدیدی در میان زنان رواج داشته (همان، ص 22 تا 26)
من چندین سال پیش کتابی خوندم به اسم زن ایرانی که از کتابخونه ای امانت گرفته بودم.. در این کتاب به وضعیت حجاب در میان زنان به تفصیل پرداخته شده..
حتی این مطلب در تاریخ هست که زنان اشرافی و سطح بالای جامعه هخامنشی علاوه بر داشتن حجاب در تخت های روان پوشش دار تردد می کردن که هیچ کس نگاهش هم به اون ها نیفته اینقدر که کرامت و ارزش داشتند و برعکس فقرا و سطوح پایین جامعه حجاب حداقلی ای داشتن به خاطر ارزش پایینی که در جامعه ی اون زمان داشتن.. (تاریخ تمدن/ ویل دورانت، ج 1ص 552ترجمه ی فارسی)
وقتی اسلام اومد کرامت زن رو برای تمام طبقات جامعه یکسان معین کرد. از بالاترین طبقات جامعه تا پایین ترین طبقات آن همه ی زنان به یک نوع حجاب توصیه شده اند.
پوشش زنان یهودی ایران مربوط به سالهای 1900-1880 میلادی:
یهودیانی که از اسرائیل تا کانادا تحت تعقیب و آزارند(کلیک):
این که مبارزه با حجاب از چه زمانی و به چه دلیلی شروع شد بماند؛
همین قدر بسنده می کنم به نقل قولی از سخنرانی آقای شیخ حسین انصاریان:
"پاپ، از 7000 کشیش و کاردینال دعوت کرد واتیکان.. دستور کار جلسه این بود برای خاموش کردن چراغ اسلام نظریه بدین.. 7000 کشیش باسواد.. کاردینال.. [رسیدن به] یه پیشنهاد و قرار شد برای اون پیشنهاد "خرج" بکنن و اون این که اگه می خواین چراغ دین خاموش بشه تمام دختران و زنان مسلمان رو نیمه عریان از خونه ها بکشین بیرون و زمینه بسازین تو تمام ادارات تو تمام فروشگاه ها تو تمام شهرداری ها تو تمام پارک ها تو طیاره ها تو قطارها ولو بشن همین که مردان مسلمان این پیکرها و قیافه های زیبا رو دیدن و رابطه برقرار کردن دینشون از بین می ره و کم کم اسلام با بی حجابی کامل زنان نابود می شه.."
فقط توجه داشته باشیم با چه کسانی و در چه هدفی داریم شریک می شیم!
ما جوون های عصر انفجار اطلاعات نباید تا این حد بسته و محدود و بی سواد باشیم که از یکی از ساده ترین و جزئی ترین بخش های فرهنگ ایرانی و اسلامیمون که حجابه تا این اندازه بی اطلاع باشیم. الان زمانیه که همه جور آگاهی و علم و دانشی به راحتی تو خونه هامون و با یه کلیک ساده در دسترسمونه.. یعنی واقعا اگه تا امروز کسی می تونست در محضر عدل الهی ادعای بی اطلاعی و جهالت کنه امروز قطعا چنین چیزی غیر ممکنه.. وقتی این همه نعمت به این راحتی در دسترسمونه آیا ما نباید به خودمون زحمت دونستن بدیم؟! قدیم یه سوالی داشتن مجبور بودن با اسب و قاطر ماه ها سفر کنن برسن به فلان شهر که فلان عالمو ببینن سوالشونو بپرسن و برگردن.. الان ما هیچ زحمتی برای دونستن نداریم! پس دلیل این همه جهل چیه؟!
پیشنهاد می کنم این کتاب ها رو مثل خوردن یه داروی حیاتی، مطالعه کنید:
مساله ی حجاب/ شهید مطهری/ انتشارات صدرا
فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی/ حداد عادل/ انتشارات سروش
راز یک فریب/ یوسف غلامی/ انتشارات معارف
زن، ستم تاریخی، ستم برابری/ نعیمه اسلاملو، محمدحسن زمان وزیری/ موسسه فرهنگی خیبر
**11**
تمکین و نشوز
تمکین یعنی راضی نگه داشتن مرد که بر خلاف آن چه معمولا تصور می شود تنها مربوط به مسائل جنسی نیست بلکه به تمام امور ریز و درشت زندگی مربوط می شود و نشوز درست نقطه ی مقابل تمکین است. بنابراین "زن ناشزه" تنها به زنی گفته نمی شود که از ارضای نیاز جنسی همسرش سر باز زند بلکه زنی که بدون اجازه ی همسرش از خانه خارج شود و یا از مال او خرج کند هم "ناشزه" محسوب می شود.
** 10 **
نیکی به زنان
خداوند در قران کریم می فرماید: "و عاشروهن بالمعروف" (نساء/19)
این آیه صریحا به مردان یادآور می شود که با همسران خود به نیکی و مهربانی معاشرت کنید و از بی عدالتی بپرهیزید. همچنین در روایات آمده که:
"زنان امانتی هستند که خداوند آنها را به دست مردان سپرده است پس مردان باید در رفتار خود با همسرانشان، خدا را در نظر گیرند، با آنان مهربان باشند و در به دست آوردن دل هایشان بکوشند." (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 251)
** 9 **
صداق، از سرِ صدق محبت
تا اینجا دانستیم اسلام ارزش خاصی برای زن قائل شده و حقوق و حریم خاصی برای او ایجاد نموده است. از جمله این حقوق، مهریه است که هدیه و پیشکشی مرد به همسرش است. فیض کاشانی در تفسیر صافی می نویسد: "برخی مهر را هدیه خداوند به زنان نیز می دانند. (نظام حقوق زن در اسلام/ ص 201)
*** 8 ***
استاد مطهری در کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" می فرماید:
«اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانی شان آشنا کرد و به آنها شخصیت و حرّیت و استقلال داد، هرگز آنان را به تمرّد و عصیان و طغیان و بدبینی نسبت به جنس مرد وادار نکرد. نهضت اسلامی زن، سفید بود، نه سیاه، نه قرمز، نه کبود و نه بنفش! احترام پدران را نزد دختران و احترام شوهران را نزد زنان از میان نبرد؛ اساس خانواده ها را متزلزل نکرد؛ زنان را به شوهرداری، مادری و تربیت فرزندان، بدبین نکرد؛ برای مردان مجرد و شکارچیِ اجتماع که دنبال شکار مفت می گردند، وسیله درست نکرد؛ زنان را از آغوش پاک شوهران و دختران را از دامن پرمهر پدران و مادران، تحویل صاحبان پُست اداری و پولداران نداد؛ کاری نکرد که از آن سوی اقیانوس ها، ناله به آسمان بلند شود که ای وای، کانون مقدس خانواده متلاشی شد، اطمینان پدری از میان رفت، با این همه فساد چه کنیم؟ با اینهمه بچه کشی و سقط جنین چه کنیم؟ با چهل درصد نوزاد زنا چه کنیم؟ نوزادانی که پدران آنها معلوم نیست و مادرانشان چون آنها را در خانه ی پدری مهربان به دنیا نیاورده اند، علاقه ای به آنها ندارند و همین که آنها را به یک موسسه ی اجتماعی تحویل دهند هیچ وقت به سراغشان نمی آیند...» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری/ ج 19/ ص 89)
** 7 **
هر زمان که دشمن (= شیطان و مظاهر او) روی نقطه ای دست می گذارد و بر چیزی اصرار دارد، نتیجه می گیریم که آن چیز، ارزش و منزلت بسیار بالایی دارد. هرچه اصرار دشمن بیشتر باشد، ارزش طعمه اش بالاتر است.
زمانی که می بینیم دشمن تمام پتانسیلش را خرج زنان می کند، باید متوجه بود که ارزش وجودی زن چنان بالاست که دشمن لحظه ای از او غافل نمی شود؛ زمانی از بُعد عفاف و لطافت وجودی، او را مورد هجوم قرار می دهد، زمانی با سر دادن شعار «تساوی حقوق زن و مرد»، جلوی رشد او را می گیرد و گاهی هم بُعد مادر بودنِ او، یعنی «مظهریت کامل اسم ربّ» را نشانه گرفته و بچه داری را مانع پیشرفت اجتماعی زن معرفی می کند.
** 6 **
بی اغراق، یکی از بزرگترین همّ و غم های ما زنان، به دست گرفتن زمام امور زندگی است، تا جایی که این امر به فخر فروشی و مباهات هم می انجامد!
مثلا اگر مردی تمام درامدش را به محض دریافت، تقدیم همسرش کند تا مدیریت اقتصادی را به او سپرده باشد، این مرد چیست؟ او یک فرشته است!! اینطور نیست؟! اگر خانه و سایر دارایی ها را هم به نام همسرش کند که دیگر...
** 5 **
یکی از تفاوت ها و تقسیم بندی های مهم نظام خلقت، "تفاوت در جنسیت" است که اصل "زوجیت" را به همراه دارد. تمام موجودات نظام هستی، اعم از انسان و حیوان و گیاه و حتی جمادات، زوجند (چنان که در علم فیزیک ثابت شده در هسته اتم که تشکیل دهنده تمام مواد است، الکترون با بار منفی، به دور پروتون با بار مثبت می گردد و بین این دو بار، نوعی گرایش وجود دارد):
"و من کل شیء خلقنا الزوجین لعلکم تذکرون"(ذاریات/ 49)
و از هر چیزی دو گونه یعنی نر و ماده آفریدیم،امید که شما عبرت گیرید
** 4 **
برای درک بهتر مطلب، یادآور می شوم نظام هستی، احسن است و همانطور که می دانیم با دلایل عقلی و نقلی بسیاری، عدل الهی و احسن بودن نظام هستی اثبات شده است. بحث در این خصوص بسیار مفصل است و فکر می کنم نیازی هم نباشد تکرار شود، اما مختصر و مفید می توان گفت: عالم هستی، نظامی است اَحسَن و همه ی اجزای آن به هم پیوسته و هماهنگ با هم در مسیر وحدت کمالشان حرکت می کنند؛ در چهارچوب این نظام هیچ گونه نقص و شری یافت نمی شود مگر آنچه که از تبعات انتخاب های غلط ما انسان هاست.
به زبان ساده: هیچ مدل و نمونه ای برای نظام هستی، زیباتر از آنچه هست، تصور نمی شود و ممکن نیست و انسان در این نظام احسن، کامل ترین موجودات و اشرف آنهاست.